جمعه 02 آذر 1403
EN

خبرگزاری حج و زیارت آذربایجان شرقی

مشاهده خبر

چرا به امام سجاد(ع) «ابن الخیرتین» می گویند؟/ مناجاتی از امام که انجیلیه نام گرفت

چرا به امام سجاد(ع) «ابن الخیرتین» می گویند؟/ مناجاتی از امام که انجیلیه نام گرفت
بنا به روایتی از امام محمد باقر(ع)، على بن الحسين (ع) را از آن رو «ابن الخیرتین»(فرزند دو سلسله برگزيده) مى گویند که پدر گرامی شان امام حسین(ع) از برگزيده عرب یعنی هاشم و مادر بزرگوارش شهربانو برگزيده غيرعرب یعنی از فا...
حضرت علی بن حسین(ع) ملقب به «زین العابدین» و «سید السجادین» در پنجم شعبان سال ۳۸ هجری در مدینه به دنیا آمد. مادر گرامی ایشان شهربانو دختر يزدْگِرد (آخرين پادشاه ساسانى) است. در مورد شهربانو مطالب گوناگونی گفته شده است اما در الكافى به نقل از جابر و او از امام باقر(ع) آمده که حضرت فرمود: «هنگامى كه دختر يزدگِرد را بر عُمَر، وارد كردند، دوشيزگان مدينه براى تماشايش آمدند و مسجد [پيامبر(ص)] از نور ورودش روشن شد. چون عمر بر او نگريست، [آن بانو ]صورت خود را پوشاند و گفت: اُف به روزگار هرمز باد! عمر گفت: آيا به من دشنام مى دهد؟ و قصد [تنبيه] او را كرد. اميرمؤمنان، على(ع) به او فرمود: تو چنين حقّى ندارى. او را در گزينش مردى از مسلمانان، آزاد بگذار و او را سهم غنيمتىِ همان مردى قرار ده كه برگزيده است. آن دختر آمد تا دستش را بر سر حسين(ع) گذاشت. اميرمؤمنان، على(ع) به او فرمود: نام تو چيست؟ گفت: جهانشاه. امير مؤمنان(ع) به او فرمود: بلكه شهربانو. سپس به حسين(ع) فرمود: اى ابوعبدالله! همانا او برايت بهترينِ زمينيان را به دنيا مى آورد. او على بن الحسين (امام زين العابدين(ع)) را به دنيا آورد. از اين رو به على بن الحسين(ع) فرزند دو سلسله برگزيده مى گفتند: برگزيده عرب، هاشم و برگزيده غير عرب، فارس».

امام سجاد (ع) چهارمین امام شیعه در سال ۳۸ قمری متولد شد و دوران رشد خود را در عهد امامت امام مجتبی (ع) و پدر خود حسین بن علی (ع) سپری کرد. در کربلا حاضر شد، اما به دلیل بیماری نتوانست در جنگ شرکت کند. پس از آن قریب ۳۴ سال (تا سال ۹۴ قمری) رهبری شیعیان را بر عهده داشت. این دوره، دوره ای سخت بود و شیعیان به شدت تحت فشار امویان قرار داشتند. آن حضرت از راه های گوناگون توانست شیعیان خالص را در اطراف خویش گرد آورد و راه را برای فرزندش امام باقر (ع) باز کند. از مهم ترین یادگارهای امام سجاد (ع) دعاهای آن حضرت است که مشحون از مفاهیم عالی اخلاقی و عبادی و سیاسی است. مجموعه این دعاها به صورت کتاب بسیار نفیسی به نام «صحیفه کامله سجادیه» درآمده است. و رساله ای هم از آن حضرت به جا مانده که به نام «رساله حقوق» معروف است.

ابوالحسن و ابومحمد از کنیه های مشهور امام سجاد(ع) است و القاب مشهوره آن حضرت : زين العابدين و سيدالساجدين و العابدين و زكى و امين و سجّاد و ذوالثّفنات و نـقـش نـگـيـن آن جناب به روايت حضرت صادق(ع) «اَلْحَمْدُللّهِ الْعَلِىّ» بوده و به روايت امام محمد باقر(ع) «اَلْعِزَّةُ لِلِّه » و به روايت حضرت ابوالحسن موسى کاظم(ع)، «خَزِىَ وَ شَقِىَّ قاتِلُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلىِ(عليه السلام)» بوده است.

سیرۀ اخلاقی امام سجاد (ع)

پـیـشـواى چـهـارم، انـسانى کامل و برگزیدۀ حق و در همۀ جهات اخلاقى، عبادى و علمى به اوج کـمـال رسـیـده و نمونۀ مجسم و عینى قرآن و رسول خدا(ص) بود. در دوران سیاه حکومت اموى که ارزشهاى انسانى و فضائل اخلاقى به فراموشى سپرده شده و مردم به جاى مشاهده زهد، ساده زیستى، تواضع، نوع دوستى، نرم خویى و رعیّت پرورى از زمامداران خود به عنوان خلیفه پـیـامبر(ص)، شاهد دنیا طلبى، اشرافیّت، تجمّل گرایى، خود محورى و بزرگ بینى آنان بـودنـد، آن امـام هـُمـام، چـون خـورشـیـدى فـروزنـده درخـشـیـد و وجـودش مـجـمـع هـمـۀ فـضائل و ارزشهاى فراموش ‍ شده گشت؛ چندانکه دوست و دشمن را به تحسین واداشت.

محمد بن طلحه شافعى مى نویسد: او، زینت عبادت کنندگان، پیشواى زاهدان، سرور پرهیزکاران و امام مؤمنان است، سیره اش گواه آن اسـت کـه وى فرزند صالح رسول خدا(ص) و سیمایش بیانگر مقام قرب او نزد پروردگار است…

امام باقر(ع) در مورد علت ملقّب شدن پدر بزرگوارش به لقب (سجاد) مى فرماید: او را سـجـاد نـامیدند، چون: هیچگاه نعمتى را به یاد نمى آورد مگر آن که سجده مى کرد؛ هیچ وقت آیـه اى از قـرآن را کـه سجده (واجب یا مستحب ) داشت نمى خواند مگر آن که سجده مى کرد؛ خداوند هـیـچـگـاه بـدى و ناگوارى را از او دفع نکرد مگر آن که سجده کرد، هیچ زمان از نماز واجب فارغ نـشـد مـگـر آنـ کـه سـجده کرد، هیچگاه بین دو نفر را اصلاح نکرد مگر آن که سجده کرد، (بر اثر فـزونـى ایـن سـجـده هـا) آثـار سـجـده در تـمـامـى مـواضـع سـجـود آن حـضـرت نـمـایـان بود.

بـخـشـش بـه نـیازمندان و رسیدگى به مشکلات آنان، خصلت فراگیر همۀ امامان معصوم علیهم السلام بود که در زندگى هر یک از آن بزرگواران نمونه هاى فراوانى به چشم مى خورد. اما درباره این ویژگی امام سجاد(ع) روایات دینی و تاریخی متعددی به دست ما رسیده است. به گونه ای که ایشان زندگى تعداد زیادى از خانواده هاى مستمند را تأمین مى کرد. و هر شـب بـا انـبـانـى انباشته از نان و خرما و ... به طور ناشناس به خانه هاى آنان مى رفت. تا وقـتـى کـه آن حضرت زنده بود کسى نفهمید که نیازهاى آنان را چه کسى تأمین مى کند. پس از شهادت آن حضرت دریافتند که آن فرد ناشناس على بن حسین(ع) بوده است.

پیشواى چهارم هیچ غذایى نمى خورد مگر آن که همانند آن را صدقه مى داد و مى فرمود: هـرگـز بـه(حـقـیـقـت)نـیـکـوکـارى نمى رسید مگر آنکه از آنچه دوست مى دارید(در راه خدا)انفاق کنید. روش امـام زیـن العـابـدیـن (ع) در انـفـاق و صـدقـه دادن ایـن بـود کـه قـبـل از آنـکـه صـدقـه را بـه نـیـازمـنـد بـدهـد آن را مـى بـوسـیـد. وقـتـى از عـلّت آن سـؤال شد، فرمود: من دست سؤال کننده را نمى بوسم، بلکه دست پروردگارم را بوسه مى زنم. صدقه پیش از آن که به دست نیازمند برسد به دست پروردگارم مى رسد.روش دیـگـر آن گـرامـى در صـدقـه، سـرّى انـجـام دادن آن بـود. آن بزرگوار در این باره مى فرمود: صدقه پنهانى، (آتش) خشم پروردگار را خاموش مى کند.

شجاعت امام سجاد(ع) و سخنان و خطابه های ایشان در برابر امویان و مروانیان


حضرت زین العابدین(ع) هـمـچـون سـایر امامان علیهم السلام، شجاع، دلیر و ظلم ستیز بود. موضع سخت و سـخـنـان کـوبـنـده آن حـضـرت در بـرابـر ستمگران خودکامه اى همچون عبیداللّه، یزید و عبدالملک بهترین گواه قوّت روحى و شجاعت آن بزرگوار در جریان های بعد از واقعۀ کربلا و دوران امامت آن امام همام است. در بـرابـر عـبـیـداللّه کـه آن حـضـرت را تـهـدیـد بـه قتل کرده بود فرمود: آیا مرا به کشتن تهدید مى کنى؟ مگر نمى دانى که کشته شدن (در راه خدا) روش ما و شهادت، کرامت ماست؟

در برابر یزید فرمود: اى پـسر معاویه و هند و صخر! تو مى دانى که جدّم على بن ابى طالب (ع) در روز بدر، احد و احزاب پرچمدار اسلام بود؛ ولى پدر و جد تو پرچمدار کافران بودند. حضرت سیدالساجدین(ع) در برابر عبدالملک که آن حضرت را احضار کرده و گفته بود : من که قاتل پدر شما نیستم، پس چرا با ما رفت و آمد نمى کنید؟ امام فرمود: قـاتـل پـدرم هـر چند به زندگى دنیوى او خاتمه داد؛ لیکن آخرت خویش را با این جنایت، تباه ساخت؛ اگر تو هم دوست دارى مانند او باشى باش!

و نیز هنگامى كه امام سجاد(ع) را در ماجراى كربلا، به صورت اسير، همراه بازماندگان شهداى كربلا به شام، نزد يزيد بن معاويه بردند، آن حضرت را در برابر يزيد نگهداشتند. يزيد(مغرور براى نيكو جلوه دادن كار خود به يك توجيه مزورانه مذهبى پرداخت، آيه اى از قرآن خواند، و علت مصائبى كه خاندان رسالت به آن دچار شده اند را، عمل خود آنها دانست و گفت): خداوند مى فرمايد: (و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم: هر مصيبتى به شما رسد، به خاطر اعمالى است كه انجام داده ايد).(شورى/ ۳۰)

امام سجاد(ع ) بى درنگ در پاسخ فرمود: اين در شأن ما نيست، بلكه در شأن ما اين آيه (۲۲ حديد) است : ما اصاب من مصيبة فى الارض ولافى انفسكم الا فى كتاب من قبل ان نبراءها ذلك على الله يسير( هيچ مصيبتى در زمين و نه در وجود شما روى نمى دهد، مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است و اين امر براى خداوند آسان مى باشد) (حديد/۲۲)، بنابراين مصيبت ما، از مصائب مورد قبول ما، براى تقويت دين است و دستورش در لوح محفوظ الهى آمده است نه اينكه اعمال نامناسب ما باشد.

اتـخـاذ چـنـیـن موضع قاطع و بیان چنین سخنان عتاب آمیز در برابر این حاکمان قلدر و مستبد، در کاخ و محل حکومت آنان، شجاعتى فوق تصور مى طلبد. به علاوه خطبۀ آتشین آن حضرت در کاخ یزید که به افشاگری جنایت ها و ظلم و فساد دستگاه بنی امیه و خصوصاً یزید انجامید نیز نشان از اوج قدرت روحی و شجاعت آن حضرت دارد.

سیرۀ اخلاقی و فضایل و کرامات اهل بیت(ع) کامل ترین و بی بدیل ترین سیره و فضایل اخلاقی است و منحصر به یک دوره یا مرحله ای از زندگی پربار ایشان نمی شود و در لحظه لحظۀ زندگی ایشان ساری و جاری است. اما این روحیات و کمالات بسته به شرایط زمانی و مکانی و در برابر افراد و جریانها متفاوت است.گاهی در برابر مستضعفان و محرومان و ضعفای جامعه … وَالْکاظِمینَ الْغَیْظَ، وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ اند و انفاق و محبت و گذشت از سرتاسر وجودشان لبریز می شود، و گاهی نیز در برابر مستکبران و ظالمان و حاکمان جور و ستم، شجاع ترین، دلیرترین و محکم ترین انسانها برای ستاندن حق مظلوم از ظالم اند.

مناجات انجیلیه امام سجاد (ع)

به دلیل فضای خفقانی که پس از واقعه عاشورا در بلاد اسلامی به ویژه مدینه حاکم بود، امام سجاد(ع) از طریق دعا به نشر معارف قرآن و فرهنگ اسلامی پرداخت که مهمترین آن «صحيفه سجاديه» مشتمل بر ۵۴ دعاست که دعاي بيستم آن دعاي «مكارم الاخلاق» و دعاي «چهل و هفتم» دعای عرفه از ادعیه مشهور در بین عموم می باشد. صحيفه سجادیه در ضمن دعا، معارف اسلام، سياست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعيات اسلام، حقانيت شيعه، حقانيت اهل بيت(ع)، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقيقت، و بالاخره يك دوره معارف اسلامى را آموزش مى دهد. صحيفه اى كه محققين، اسم آن را اخت القرآن، انجيل اهل بيت و زبور آل محمد نهاده اند.

علاوه بر رساله حقوق و صحیفه سجادیه که از امام چهارم به دست ما رسیده است؛ حضرت مناجاتی دارند مشهور به «مناجات انجیلیه» که در برخی از کتب امامیه از جمله در کتاب الصحیفة الثالثة السجادیة تالیف علامه میرزاعبدالله اصفهانی نقل شده است که درباره این مناجات می گوید: «مناجات انجیلیه مفصل ترین مناجاتی است که از امام سجاد (ع) نقل شده و من آن را در کتابی از مولفات قدماء امامیه (رضوان الله علیهم اجمعین) دیده ام. این دعا معروف به انجیلیه است و وجه تسمیه آن این است که فقرات این دعا شبیه اکثر فقرات و مواعظ انجیل است که بر حضرت عیسی(ع) نازل شده و نه انجیلی که هم اکنون بین نصاری است.

گفتنی است که مضامین عالی این مناجات و سبک و سیاق عبارات آن خود قوی ترین دلیل بر صحت صدور آن از لسان معصوم است و حتی اگر سند آن ضعیف هم باشد خود این مضامین بر صحت صدور آن از معصوم کفایت می کند. وانگهی برخی از متاخرین و متقدمین علما این مناجات را در کتابهای خود نقل کرده اند از جمله صاحب انیس العابدین، همچنین المولی الجلیل مولانا محسن الکاشانیِ معاصر (قدس سره) آن را در کتاب ذریعة الضراعة نقل کرده است….».

«مناسك حج» نیز يكي ديگر از كتب آن حضرت است كه فرزندان آن حضرت اين كتاب را نقل كرده اند. از ديگر آثار گرانسنگ آن حضرت كه جامع آداب سلوك فردي و اجتماعي است و محور شرح و بسط زيادي قرار گرفته است، رساله حقوق آن حضرت است. عنوان يكي ديگر از آثار آن حضرت،«الجامع في الفقه» است كه ابوحمزه ثمالي آن را نقل كرده است. كتاب ديگری كه توسط ابوحمزه ثمالي نقل شده است«صحيفة الزهد» نام دارد. همچنین «کتاب حدی» توسط داود بن عيسي از آن حضرت نقل شده است.

شهادت امام سجاد(ع)/ وصيت آن حضرت بر امام باقر (ع)

امام سجاد (ع) در سال ۹۴ ق. به تحریک ولید بن عبد الملک مسموم گردید و به شهادت رسید و در کنار امام مجتبی(ع) در بقیع مدفون شد. شيخ كلينى به سند معتبر از حضرت صادق(ع) روايت كرده كه حضرت على بن الحسين(ع) را در وقت وفات ۵۷ سال بود، و وفات آن حضرت در سال ۹۵ واقع شد. و بعد از امام حسين (ع) ۳۵ سال زندگانى كرد.

شيخ ثقه جليل على بن محمد خزاز قمى در كتاب كفاية الأثر از عثمان بن خالد روايت كرده كه گفت : مريض شد حضرت على بن الحسين عليه السلام همان مرضى كه در آن وفات فرمود، پس جمع كرد اولاد خود محمد و حسن و عبد اللّه و عمر و زيد و حسين را، و در ميان همه، فرزندش محمد بن على عليه السلام را وصى قرار داد، و ناميد او را به باقر و امر ساير فرزندان خود را به آن جناب واگذار فرمود. و از جمله مواعظى كه در وصيت خود به آن حضرت فرمود اين بود : يا بنىّ، انّ العقل رائد الرّوح، و العلم رائد العقل (الى ان قال) و اعلم انّ الساعات يذهب عمرك، و انّك لا تنال نعمة الّا بفراق اخرى. فإيّاك و الامل الطّويل، فكم من مؤمّل املا لا يبلغه، و جامع مال لا يأكله الخ.

فرمود: بدان كه ساعت‏ها بر تو مى ‏گذرد و عمر تو را مى ‏برد، و تو نمى ‏رسى به‏ نعمتى مگر بعد از مفارقت نعمت ديگر. پس بپرهيز از آرزوى دراز چه بسيار آرزومندان بودند كه به آرزوى خود نرسيدند و چه بسيار كسان كه جمع كردند مالى را و آن را نخوردند، و منع كردند مردم را از چيزى كه زود آن را بگذاشتند و بگذشتند و شايد آن مال را از راه باطل فراهم آورده و از حقّش منع كرده، به حرام آن را دريافته و ارث گذاشته و وزر و وبال و سنگينى و اثقال آن را بر دوش خود برداشته. اين است زيان روشن و خسران مبين.

و نيز از زهرى روايت كرده كه گفت در آن مرض كه على بن الحسين عليه السلام وفات فرمود خدمتش رسيدم... پس از آن پسرش محمد عليه السلام بر آن حضرت وارد شد، آن حضرت مدّتى دراز با وى راز فرمود و شنيدم كه در جمله كلمات خويش مى ‏فرمود : عليك بحسن الخلق، بر تو باد نيكويى خلق و خوى. عرض كردم: يا بن رسول الله! اگر امر و قضاى خدا كه ما را به جمله در خواهد يافت فرا رسد بعد از تو به نزد كدام كس برويم؟ و مرا در دل افتاده بود كه آن حضرت از موت خود خبر مى‏دهد.

فرمود: اى ابو عبدالله! به سوى اين پسرم و اشاره به فرزندش محمد عليه السلام كرد و فرمود : همانا او است وصى من وارث من و صندوق علم من، معدن علم و باقر علم است. عرض كردم: يا بن رسول الله! معنى باقر العلم چيست؟فرمود: زود است كه شيعيان خالص من به خدمتش مراوده كنند و براى ايشان بشكافد علم را شكافتنى. زهرى مى‏ گويد: پس از اين جناب محمد باقر(عليه السلام) را براى حاجتى به بازار فرستاد. چون برگشت عرض كردم: يا بن رسول الله! از چه روى با اكبر اولاد خود وصيّت ننمودى؟

فرمود: امامت به كوچكى و بزرگى نيست، رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) اين گونه با ما عهد نهاده و در لوح و صحيفه به اين گونه نوشته يافتيم كه: دوازده تن مى‏باشند، نوشته شده بود امامت ايشان و نام‏هاى پدران و مادران ايشان. آن‏گاه فرمود : از صلب پسرم محمّد هفت تن از اوصياء بيرون مى‏ آيند كه مهدى- صلوات اللّه عليهم از جمله ايشان است.

شيخ كلينى از حضرت امام محمد باقر(عليه السلام) روايت كرده است كه آن حضرت فرمود : چون پدرم را وقت وفات رسيد، مرا به سينه خود چسبانيد و فرمود: اى فرزند گرامى! تو را وصيّت مى‏ كنم. با آن چه وصيّت كرد مرا پدرم در هنگام شهادت خود و گفت كه پدرش او را وصيّت كرده بود به اين وصيت در وقت وفات خود كه: زنهار ستم مكن بر كسى كه ياورى بر تو به غير از خدا نداشته باشد.

و نیز امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه پدرم لحظات آخر عمر را مى پيمود، مرا به سينه اش چسبانيد و فرمود: (پسر جان ! تو را به همان چيزى كه پدرم (امام حسين عليه السلام) هنگام شهادت به آن وصيت كرد، سفارش مى كنم و آن اينكه: «يا بنى اصبر على الحق وان كان مرا» اى پسر جان ! در راه حق، استقامت كن، گرچه تلخ باشد).

و در بحار از بصائر الدرجات نقل كرده كه چون آن حضرت را حالت موت رسيد، رو كرد به اولاد خود كه در نزدش جمع بودند و از ميانه توجه فرمود به پسرش حضرت امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: اى محمد! اين صندوق را ببر به منزل‏ خود، پس فرمود معلوم باشد كه در اين صندوق دينار و درهمى نيست ليكن مملو از علم است.

و در روايت ديگر است كه آن صندوق را چهار نفر حمل كردند و مملو بود از كتب و سلاح رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم). در روایتی از امام باقر(ع) چنین آمده است: هنگامى كه وقت شهادت امام حسين(ع)، فرا رسيد، دختر بزرگش بنام فاطمه (س) را به حضور طلبيد و نوشته اى پيچيده و وصيتى آشكار را به او سپرد، زيرا على بن الحسين امام سجاد(ع) در آن وقت به سخنى بيمار بود، به گونه اى كه گويا در حال احتضار است. فاطمه(س) آن وصيتنامه را گرفت و بعدا آنرا به برادرش على بن الحسين(ع) داد. امام باقر(ع) پس از نقل ماجراى فوق فرمود: سوگند به خدا، آن وصيتنامه و طومار پيچيده به ما رسيد. يكى از حاضران پرسيد: فدايت گردم، در آن طومار، چه نوشته شده بود؟ امام باقر فرمود: سوگند به خدا، آنچه از زمان آدم(ع ) تا پايان دنيا، مورد نياز انسانهاست در آن وجود دارد و به خدا احكام حدود و مجازاتهاى مرتكبين جرائم، حتى جريمه خراش ، در آن، ثبت است.
مدیر سایت امتیاز به خبر :