ﺳﻪشنبه 04 اردیبهشت 1403
EN

خبرگزاری حج و زیارت آذربایجان شرقی

مشاهده خبر

آیا زنان نباید به زیارت قبور بروند؟!

آیا زنان نباید به زیارت قبور بروند؟!
وهابیت خیال می‌‌کند زیارت قبور با توحید سازگار نیست و شرک است؛ آنها مى‌‏پندارند زیارت قبور به مفهوم پرستش آنهاست و گویا همه مسلمانان غیر از آنها، مشرک و ملحدند!

وهابیت تکفیری یکی از مشکلات دنیای کنونی مسلمانان (شیعه و سنی) است. آنها با اتهام‌های ناشایستی که به شیعیان می‌زنند باعث گمراهی مسلمانان و عده زیادی از مردم دنیا می‌شوند. گروه آیین و اندیشه خبرگزاری فارس بر آن است تا در سلسله مطالبی، به عمده‌ترین شبهاتی که وهابیت درباره شیعیان مطرح می‌کند پاسخ گوید.
 
یکی از مسائلی که وهابیت تکفیری، آن را عَلَم کرده و شرک می‌خواند احترام و زیارت قبور بزرگان مخصوصا ائمه دین است.
 
در این‌‏جا مخاطب ما تنها وهّابیان تندرو و تکفیری هستند، زیرا زیارت قبور بزرگان اسلام را همه فرق مسلمین- جز این گروه اندک و تکفیری- جایز مى‌‌‏شمرند، به هر حال، گروهى از وهّابى‌‏ها به ما ایراد مى‌‏کنند که چرا به زیارت پیشوایان دینى مى‌‏روید؟ آنها ما را «قبوریّون» مى‏‌نامند!
 
مسلمین جهان، همیشه براى قبور بزرگان خود ارج قائل بوده و هستند و به زیارت آنها رفته و مى‌‏روند، تنها گروه کوچک وهّابیون تکفیری هستند که با آن، مخالفت مى‏‌کنند.
 
فقهاى چهارگانه اهل سنّت- طبق نقل کتاب «الفقه على المذاهب الاربعه»- زیارت قبر پیامبر صلى الله علیه وآله را مستحب مى‏‌دانستند. در این کتاب چنین آمده است: «زیارت قبر پیامبر از بالاترین مستحبّات است و در مورد آن احادیث متعدّدى وارد شده است». (الفقه علی المذاهب الاربعه، ج 1 ، ص 590)
 
وهابیت تکفیری به بعضى از روایات که در کتبشان مطرح شده، تمسّک جسته‌‏‌اند که یا سند درستى ندارد یا دلالت آن مردود است. (دقت شود)
 
دلیل دیگر آنها این است که خیال می‌‌کنند این مسائل با توحید سازگار نیست و شرک است؛ مى‌‏پندارند زیارت قبور به مفهوم پرستش آنهاست و لابد همه مسلمین غیر از آنها، مشرک و ملحدند!! آنها متاسفانه نه معنای توحید را خوب فهمیده‌اند و نه می‌دانند شرک چیست!
 
فوائد احترام و زیارت قبور‏
 
احترام به قبور گذشتگان- به خصوص قبور بزرگان و ائمه دین- سابقه‌‌‏اى بسیار طولانى دارد، از هزاران سال پیش، مردم جهان امواتشان را گرامى مى‌‌‏داشتند، و به قبور آنها- به خصوص بزرگانشان- احترام مى‌‏‌گذاشتند، که فلسفه و آثار مثبت این کار بسیار است.
 
نخستین فایده بزرگداشت گذشتگان، نگهدارى حرمت این عزیزان است و قدرشناسى از آنان، یکى از نشانه‌‏هاى عزّت و شرف انسانى است، و سبب تشویق جوانان به پیمودن راه آنهاست.
 
دوّمین اثر، گرفتن درس‏‌‌هاى عبرت از قبور خاموش امّا گویاى آنها، و زدودن زنگار غفلت از آیینه قلب انسان و بیدارى و هشیارى در برابر زرق و برق تخدیر کننده دنیا، و کاستن از سیطره هوا و هوس‌هاست، و به تعبیر امیرمؤمنان على علیه‌السلام مردگان بهترین واعظانند.
 
سوّمین اثر، تسلّى خاطر بازماندگان است، چرا که مردم در کنار قبور عزیزان خود آرامش بیشترى احساس مى‌‏‌کنند. گویى در کنار خود آنها هستند و این زیارت‏‌ها از شدّت آلام آنها مى‌‌‏کاهد، به همین دلیل حتّى براى آنها که مفقودالاثر هستند، شبیه قبرى درست مى‏‌کنند و در کنار آن به یاد آنان هستند.
 
چهارم این که بزرگ شمردن قبور بزرگان پیشین یکى از طرق حفظ میراث فرهنگى هر قوم و ملّت است، و اقوام روزگار به فرهنگ کهن خود زنده‌‌‏اند. مسلمانان جهان فرهنگ غنى و عظیمى دارند که بخش مهمّى از آن در قبور و آرامگاه‏هاى شهدا و علماى بزرگ و پیشروان علم و فرهنگ و به خصوص در مشاهد پیشوایان بزرگ دین نهفته است. حفظ و یادآورى و بزرگداشت آنها سبب حفظ اسلام و سنّت پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله است.
 
چه بى سلیقه هستند کسانى که آثار پرافتخار بزرگان اسلام را در مکّه و مدینه و بعضى مناطق دیگر از میان بردند و جامعه اسلامى را گرفتار خسارت عظیمى کردند. متأسّفانه سلفى‌‏هاى نادان و عقب افتاده به بهانه‌‌‏هاى واهى، ضربات سنگینى از این طریق بر پیکر میراث فرهنگى اسلام، وارد آوردند که جبران آن ممکن نیست.
 
پنجمین اثر این که زیارت قبور پیشوایان بزرگ دین، و تقاضاى شفاعت در پیشگاه خدا از آنان که آمیخته با توبه و انابه به درگاه الهى است، اثر معنوى فوق العاده‌‌‏اى در تربیت نفوس و پرورش اخلاق و ایمان دارد و بسیارى از گنهکاران آلوده، در جوار بارگاه ملکوتى آنان توبه کرده و مى‏‌‌کنند، و براى همیشه اصلاح مى‏‌‌شوند، و صالحان نیز به مقام‌‌‏هاى والاترى از صلاح مى‌‏‌رسند.
 
توهّم شرک در زیارت قبور
 
وهابیت تکفیری، به زوّار قبور ائمّه دین، بر چسب «شرک» مى‏‌‌زنند، به یقین اگر مفهوم زیارت و محتواى زیارت نامه‌‌‏ها را مى‌‌‏دانستند، از این سخن شرمنده مى‌‌‏شدند.
 
هیچ آدم عاقلى، پیامبر صلى الله علیه وآله یا امامان علیهم‌السلام را پرستش نمى‌‏‌کند و آنها را خدای خود نمی‌داند. اصلا به فکر کسى چنین مطلبى خطور نمى‌‏‌کند، و همه مؤمنان آگاه براى اداى احترام، طلب شفاعت، جهت بر طرف کردن نیازهای مادی یا معنوی به اذن خدا، به زیارت مى‌‌‌‌‏روند. (در جای خود اثبات شده که هیچ کدام از اینها شرک نیست و به هیچ عنوان با توحید منافات ندارد و به طور جداگانه در این باره بحث خواهیم کرد.)
 
در زیارت معروف جامعه خطاب به امامان مى‌‌‏گوییم: «إلَى اللهِ تَدْعُونَ وَ عَلَیْهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ وَ لَهُ تُسِلِّمُونَ وَ بِامْرِهِ تَعْمَلُونَ وَ إلَى سَبِیلِهِ تَرْشُدُونَ؛ شما امامان به سوى خدا دعوت مى‏‌‌کنید و به او دلالت مى‌‌‏کنید و به او ایمان دارید و تسلیم او هستید و مردم را به سوى راه او ارشاد مى‏‌‌نمایید».
 
چند حدیث معروف درباره زیارت قبر پیامبر اکرم (ص)
 
وهابیانی که زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) را شرک می‌دانند خوب است به این احادیث توجه کنند.
 
در حدیث معروفى که در منابع معتبر اهل سنّت آمده مى‌‏‌خوانیم که «عبدالله بن عمر» از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل مى‌‏کند که فرمود: «مَنْ زَارَ قَبْرِى وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِى‏؛ کسى که قبر مرا زیارت کند شفاعت من بر او حتمى است». (علامه امینی این حدیث را از 41 کتاب معروف اهل سنت، نقل کرده است. الغدیر، ج 5 ص 93)
 
در حدیث دیگرى از همان راوى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله آمده است: «مَنْ زَارَنِى بَعْدَ مَوْتِى فَکَأَنَّمَا زَارَنِى فِى حَیَاتِى؛ هر کس مرا بعد از رحلتم زیارت کند مثل این است که در حیاتم مرا زیارت کرده باشد». (علامه امینی این حدیث را از 13 کتاب اهل سنت، نقل کرده است. همان مدرک)
 
ضمناً از اطلاق این احادیث به خوبى استفاده مى‌‏شود «شدّ رحال» و حرکت به قصد زیارت قبر پیامبر صلى الله علیه وآله در مدینه هیچ اشکالى ندارد و بلکه از بالاترین مستحبات است. 
 
زنان و زیارت قبور
 
زنان به خاطر عواطف رقیق‌‌‏ترى که دارند، نیاز بیشترى به زیارت قبور عزیزان خود پیدا مى‏‌کنند تا تسلّى خاطر یابند، و تجربه نشان داده که نسبت به زیارت قبور اولیاء الله نیز علاقه بیشترى دارند.
 
امّا متأسّفانه گروه وهّابیان افراطى، به خاطر حدیث مشکوکى، زنان را به شدّت از زیارت این قبور باز مى‌‌‏دارند و حتّى در افواه عوام آنها مشهور است، زنى که بر سر قبرى حاضر شود، میّت آن زن را به صورت برهنه مادرزاد مى‌‌‏بیند!
 
عالمى مى‌‏‌گفت به آنها گفتم قبر پیامبر صلى الله علیه وآله و خلیفه اوّل و دوّم همه در خانه «عایشه» بود و مدّت‌‏‌ها در آن حجره مى‌‏‌زیست یا رفت و آمد داشت، گیرم برهنه او براى پیامبر صلى الله علیه وآله اشکالى نداشت، براى خلیفه اوّل و دوّم چطور؟
 
دلیل آنها حدیثی است که به پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله نسبت مى‏‌دهند که فرمود: «لَعَنَ الله زَائِرَاتِ القُبُورِ؛ خداوند زنان زیارت کننده قبرها را لعنت کند». و در بعضى از کتب به جاى «زائرات» «زوّارات القبور» آمده که صیغه مبالغه است.
 
جمعى از دانشمندان اهل سنّت مانند ترمذى مى‏‌گوید: این حدیث مربوط به زمانى است که پیامبر (صلى الله علیه وآله) از آن نهى کرده بود، ولى بعداً این حکم نسخ شد.
 
بعضى دیگر از علماى آنها گفته‌‏اند، این مربوط به زنانى است که وقت زیادى را صرف زیارت قبور مى‏‌کردند و حقوق شوهرانشان از میان مى‌‏رفت و نسخه «زوّارات» که صیغه مبالغه است، دلیل آن است.
 
وهابیت هر چه را انکار کنند، فعل عایشه را که قبر پیامبر صلى الله علیه وآله و خلیفه اوّل و دوّم را در خانه خود جاى داده بود، نمى‌‏‌توانند انکار کنند.
 
احادیثى داریم که مى‌‏‌گوید حضرت فاطمه زهرا (س) و عایشه به زیارت قبور مى‌‌‏رفتند؛
 
«إِنَّ فاطِمَةَ کانَتْ تَزُورُ قَبْرَ عَمِّها حَمْزَةَ کُلّ جُمُعَةٍ فَتُصَلّی وَتَبْکِی عِنْدَهُ؛ فاطمه زهراء، هر جمعه به زیارت قبر عمویش حمزه مى‌‏‌رفت و آنجا نماز مى‌‏‌خواند و گریه مى‌‌‏کرد.» (سنن الکبرى، ج 4، ص 132؛ مصنف عبدالرزاق، ج 3، ص 572)
 
ابن أبى ملیکه مى‌‏گوید: «رَأَیْتُ عائِشَةَ تَزُورُ قَبْرَ أَخِیها عَبْدالرَّحْمن وَماتَ بِالْحبشی وَ قُبر بمکة؛ عایشه به زیارت قبر برادرش عبدالرحمان در مکه مى‌‏‌رفت ... او در منطقه‌‌‏اى به نام حبشى که در نزدیکى مکه است مُرد و به مکه انتقال یافت و دفن گردید.» (مصنف عبدالرزاق، ج 3، ص 570- معجم البلدان 2، 214)
 
جنایت وهابیان نسبت به میراث فرهنگی مسلمانان
 
قرن‏‌ها بر مسلمانان گذشت و بناهاى تاریخى و معمولى فراوانى بر قبور بزرگان اسلام بنا کردند و به زیارت این قبور مى‏‌آمدند و تبرّک مى‌‏جستند و هیچ کس از علمای اسلام، ایرادى نداشت، و در واقع یک اجماع و سیره عملى بر این کار بود و مخالفتى دیده نمى‌‌‏شد.
 
تاریخ‌‌‏نویسانى همچون مسعودى در مروج الذهب، که در قرن چهارم هجرى مى‌‌زیست و جهانگردانى مانند ابن جبیر و ابن بطوطه که در قرون هفتم و هشتم مى‌‏‌زیستند، همگى از وجود این بناهاى باشکوه و پرعظمت در سفرنامه‏‌‌هاى خود خبر داده‏‌‌اند.
 
تا این که ابن تیمیّه در قرن هفتم و محمّد بن عبدالوهّاب در قرن دوازدهم پیدا شدند و بناى بر قبور را بدعت و حرام و شرک پنداشتند.
 
وهّابیان بر اثر عدم قدرت کافى علمى بر تحلیل مسائل اسلامى به خصوص مسأله توحید و شرک، گرفتار وسواس عجیبى در این مسأله شده و هر جا دستاویزى پیدا کردند به مخالفت برخاستند، در مسأله زیارت، در موضوع شفاعت، در باب بناى بر قبور و امور دیگرى از این قبیل، همه را به نحوى مخالف شرع دانسته و با مسأله «شرک» و «بدعت» پیوند زدند و با آن مخالفت نمودند و از مهم‏‌‌ترین آنها بناى بر قبور بزرگان دین بود.
 
هم اکنون نیز در دنیاى اسلام- به جز حجاز- بناهاى عظیمى بر قبور انبیاى پیشین و بزرگان اسلامى، در کشورهاى‏ مختلف اسلامى دیده مى‌‏شود که یادآور مسائل بسیارى است؛ از مصر گرفته تا هندوستان و از الجزایر تا اندونزى همه به آثار اسلامى باقیمانده در کشورشان احترام مى‌‌‏گذارند و براى قبور بزرگان دین اهمّیّت ویژه‌‌‏اى قائل هستند.
 
ولى در حجاز هیچ خبرى نیست، چرا؟ دلیلش عدم تحلیل صحیح نسبت به مفاهیم اسلامى است.
 
در یک قرن گذشته واقعه تلخى در سرزمین وحى روى داد که مسلمین را از آثار تاریخى اسلامى براى همیشه محروم ساخت و آن حادثه قدرت گرفتن وهّابیّت بود.
 
در یک حرکت هماهنگ ناپخته، تمام بناهاى تاریخى اسلامى را به بهانه شرک یا بدعت ویران کرده، و با خاک یکسان نمودند.
 
ولى جرأت نکردند به سراغ قبر مطهّر پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله بروند، مبادا عموم مسلمین بر ضدّ آنها قیام کنند و به اصطلاح این «مخالفان تقیّه» از دیگر مسلمانان «تقیّه» کردند! (دقت کنید)
 
به هر حال، حیات امّت‌‏‌ها با امور گوناگونى گره خورده است که یکى از آنها حفظ میراث‌‏‌هاى فرهنگى و آثار علمى و دینى است و با نهایت تأسّف سرزمین وحى به خصوص مکّه و مدینه بر اثر سوء تدبیر مسلمانان به دست یک جمعیّت عقب افتاده و کج‌‏‌سلیقه و متعصّب افتاد و ارزشمندترین میراث‏‌‌هاى فرهنگى اسلام با بهانه‌‌‏هاى واهى و بسیار سست بر باد رفت، میراث‏‌‌هایى که هر کدام یادآور بخش‏هاى مهمّى از تاریخ پرافتخار اسلام بود.
 
تنها قبور امامان و بزرگان خفته در بقیع از میان نرفت، بلکه این «قوم» هر جا اثرى گرانبها از تاریخ اسلام یافتند آن را از میان بردند و از این رهگذر خسارات غیر قابل جبرانى دامان مسلمین را گرفت.
 

این آثار تاریخى جاذبه عجیبى داشت و انسان را به اعماق تاریخ اسلام فرو مى‌‌‏برد. قبرستان بقیع که روزى منظره با شکوهى داشت و هر گوشه آن یادآور حادثه تاریخى مهمّى بود، امروز به یک بیابان زشت و بسیار بد منظره، آن هم در میان هتل‌‌‏هاى بسیار زیبا و ساختمان‏‌‌هاى پر زرق و برق، در آمده است که درهاى آهنین بى‌‌‏قواره آن فقط یکى دو ساعت از روز به روى زوّار گشوده مى‌‌‏شود آن هم فقط مردها!

نقل از : فارس

مدیر سایت امتیاز به خبر :