اوّلين و قديميترين مدينهشناس و موّرخ، عبدالعزيز بن زباله ـ زنده در سال ۱۹۹ ـ در مورد اين حرم شريف و همچنين در مورد حرم حضرت حمزه ـ عليه السلام ـ مطلبي دارد...
پارسينه- در فضيلت بقيع حديثهاي متعددي از رسول خدا نقل گرديده است. از جمله در حديثي فرمودند: «از بقيع هفتاد هزار نفر كه صورتشان مانند ماه چهارده شبه است محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت ميشوند.» در حديث ديگر آمده است كه رسول خدا (ص) در بقيع حضور يافتند و اهل قبور را بدين گونه خطاب ميكردند: «درود بر شما و خداوند ما و شما را بيامرزد. شما پيشاهنگان ما بوديد و ما هم درپي شما خواهيم آمد.»
هر گروه از مسلمانان به تناسب ارتباطشان با همديگر و انتسابشان به رسول خدا ـصلي الله عليه و آله و سلم ـ در يك نقطه معين و جايگاه مخصوص و در كنار هم دفن شده اند؛ مثلا قبور ائمه چهارگانه با قبر عباس و فاطمه بنت اسد در يك نقطه و در كنار هم و همه همسران رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم - در يك نقطه معين و در كنار هم و رقيه و ام كلثوم دختران پيامبر در كنار هم و عمّه هاي آن حضرت با امّ البنين در كنار هم، كه مجموع اين بخش به نام «مقابر بني هاشم» معروف گرديده است. همانگونه كه ساير بخش هاي مختلف بقيع نيز به نام هاي خاصي ناميده شد؛ مانند «روحاء» و «زوراء. حرم ائمه بقيع كه در كتب تاريخ به عنوان مشهد و حرم اهل بيت (ع) معروف گرديده، در سمت غربي و منتهي اليه بقيع واقع شده است.
در اين حرم مطهر قبر چهار تن از ائمه اهل بيت، امام مجتبي، امام سجاد، امام باقر و امام صادق - عليهم السلام - در كنار هم و به فاصله ۲ تا ۳ متري اين قبرها، قبر عباس عمومي گرامي رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - قرار گرفته و در كنار آن نيز قبر ديگري است كه متعلق به فاطمه بنت اسد است. قبل از ويراني ساختمان اين حرم مطهر همه اين قبور ششگانه در زير گنبد و داراي ضريح زيبايي بودند. همچنين مدفن تعدادي از همسران، فرزندان، اقوام و عشيره پيامبر اسلام و جمع كثيري از صحابه و ياران آن حضرت و تعداد بيشماري از شهدا و علما در اين قبرستان قرار دارد.
و باز مي بينيم پس از گذشت بيش از نيم قرن از رسميت يافتن بقيع، تمام شهداي حره در يك نقطه از بقيع و در كنار هم بخاك سپرده شده اند.
آنهايي كه با تاريخ مدينه آشنايي دارند ميدانند كه در آن زمان رسم بود كه جنازه افراد متشخص و مورد احترام به جاي گورستان عمومي در داخل منزل دفن ميشد و در برخي از موارد اين منزل تبديل به آرامگاه خانوادگي ميشد.
در كنار قبرستان بقيع خانههاي زيادي وجود داشت كه يكي از آنها متعلق به عقيل ابن ابي طالب بود. اين خانه به آرامگاه خصوصي و خانوادگي اقوام و فرزندان رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - مبدل گرديد و اولين كسي كه در داخل آن دفن شد پيكر فاطمه بنت اسد بود. پس از آن عباس عموي پيامبر در اين خانه دفن گرديد. به همين ترتيب بدن هاي پاك امام حسن مجتبي، امام زين العابدين، امام محمد باقر و امام جعفر صادق - عليهم السلام - در اين مكان شريف دفن گرديد.
رسول خدا در دوران حيات پربركتشان، به قبرستان بقيع به طور عام و خانه عقيل به طور خاص ارج مي نهادند و – حتي پيش از وفات ائمه اطهار - خانه عقيل را محل دعا و مناجات خود قرار ميدادند. توجه ويژه پيامبر گوياي عظمت و نشانگر قداست و معرفي معنويت اين خانه بود كه در آينده نه چندان دور، ستارگاني از آسمان ولايت در اين مكان شريف افول و چهار تن از اوصياي آن حضرت در اين خانه به خاك سپرده خواهند شد.
نكته مهم اين است كه بر قبور ائمه ي اطهار مدفون در بقيع، از همان ابتدا سقف و ديوار وجود داشته است.
تبديل به خانه به عبادتگاه و بارگاه:
ساخت حرم و بارگاه در بقيع در چند مرحله صورت گرفت. پس از زمان بنياميه كه شيعيان در سخت ترين شرايط به سر ميبردند و حتي جرأت اظهار عقيده خود را نداشتند عباسيها به روي كار آمدند و در اين زمان بود كه شيعيان به آزاديهايي دست يافتند، تا جايي كه سفاح به حقانيت امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ اعتراف كرد و اقدام به بازگرداندن فدك به بنيالحسن نمود.
گرچه نميتوان بطور دقيق تاريخ تحوّل مدفن ائمه بقيع را، از شكل مسكوني به يك زيارتگاه عمومي، مشخص نمود، ولي اوّلين و قديميترين مدينهشناس و موّرخ، عبدالعزيز بن زباله ـ زنده در سال ۱۹۹ ـ در مورد اين حرم شريف و همچنين در مورد حرم حضرت حمزه ـ عليه السلام ـ مطلبي دارد كه گوياي تاريخِ تقريبي تغيير و تحول در هر دو حرم شريف مي باشد.
متأسفانه در مورد تغيير و تحوّلي كه پس از اين تاريخ تا قرن پنجم، در اين حرم شريف بوجود آمده است، سند متقن تاريخي در دست نيست ولي با توجه به برخي شواهد تاريخي در كنار تحليل شرايط سياسي خلفاي عباسي و مروري بر اعتقادات شيعيان، اين حرم در طول اين سه قرن نيز مورد توجه عباسيان و شيعيان بوده و از هر فرصت ممكن در تعمير و تجديد بناي آن اهتمام ورزيده اند.
مرحله بعدي تجديد بناي حرم از قرن پنجم آغاز شده كه خوشبختانه اسناد و مدارك تاريخي زيادي در اين زمينه وجود دارد. طبق مدارك مسلم تاريخي، گنبد و بارگاه حرم ائمه بقيع كه از نظر استحكام و ارتفاع، ظرافت و زيبايي بر همه قبههاي موجود در بقيع تفوق داشته و به مدت هشتصد سال سر بر آسمان ميسوده و نظر مورخان و جهانگردان را به خود جلب ميكرد؛ به دستور «مجدالملك ابوالفضل اسعد بن محمد بن موسي البراوستاني القمي»، وزير بركيارق از سلاطين سلجوقي در بين سالهاي ۴۸۶ الي ۴۹۸ هـ . ق ساخته شده است.
در اين زمينه مورخ معروف ابن اثير در حوادث سال ۴۹۵ هـ . ق ميگويد: «در اين سال امير مدينه منظور بن عماره حسيني دنيا را وداع گفت و او معماري را كه از اهالي قم بود و از سوي مجدالملك بلاساني براي ساختن قبه حسن بن علي و عباس عموي پيامبر در مدينه به سر ميبرد، به قتل رسانيد.» همچنين مرحوم عبدالجليل قزويني زنده (در سال ۵۵۶) در كتاب النقض ميگويد: «قبه حسن بن علي كه عباس بن عبدالمطلب پدر خلفا [منظور جناب عباس، عموي پيامبر و جد بزرگ خلفاي عباسي است] آنجا مدفون است، مجدالملك فرموده است.»
شايد بهترين راه براي به دست آوردن كيفيت اين بناي شريف و مشخصات آن مراجعه به ثبت مشاهدات و خاطرات مورخان و جهانگردان باشد.
مشخصات «قبهاي بزرگ و سر به فلك كشيده و بسيار مستحكم» مشترك در بين مشاهدات مورخان ميباشد.
تعمير و توسعه ي حرم مطهر ائمه بقيع و قبرستان بقيع:
طبق مدارك موجود، با مرور زمان و در مقاطع مختلف در حرم و گنبد و بارگاه ائمه بقيع ـ عليهم السلام ـ تعميرات و اصلاحاتي به وسيله بعضي از خلفا و سلاطين به عمل آمده است.
نخستين تعمير در حرم ائمه بقيع در سال ۵۱۹ هـ.ق و پس از گذشت كم تر از نيم قرن از ايجاد ساختمان آن ميباشد كه به دستور مسترشد بالله، خليفه عباسي انجام گرفته است. سمهودي در كتاب خود ميگويد كتيبهاي در طاق سمت قبر عباس وجود دارد كه تاريخ دقيق تعمير و سلطان وقت را نوشته است.
دومين تعمير در حرم بقيع در بين سال هاي ۶۲۳ و ۶۴۰ هـ . به وسيله يكي ديگر از خلفاي عباسي به نام مستنصر بالله انجام گرفته است؛ سمهودي در اين مورد مي گويد: در بالاي محراب حرم بقيع در كتيبه ديگري اين جمله به چشم مي خورد: «امر بعمله المنصور المستنصر بالله». آنگاه اضافه مي كند: ولي در اين كتيبه تاريخ صدور اين دستور مشخصات بيشتري از اين شخص، منعكس نگرديده است.
مستنصر بالله نامش منصور، كنيه اش ابوجعفر، فرزند الظاهر بالله و سي و سومين خليفه عباسي است كه بنا به نقل سيوطي، در سال ۶۲۳ به خلافت رسيده و در سال ۶۴۰ بدرود حيات گفته است. بنابراين، تاريخ تقريبي اين اصلاح و تعمير نيز مشخص مي شود كه در نيمه اول قرن هفتم و در دوران خلافت مستنصر عباسي از سال ۶۲۳ تا ۶۴۰ انجام گرفته است.
بايد توجه داشت -همانگونه كه سمهودي اشاره نموده و شواهد متقن تاريخي- اقدامات و عملكرد «مسترشد» و همچنين مستنصر، مربوط به تعميرات و اصلاحات اين حرم شريف بوده است نه مربوط به اصل ساختمان و بناي آن.
تعمير سوم حرم شريف متعلق به اوايل قرن سيزدهم هجري است كه به دستور سلطان محمود عثماني انجام گرفته است. فرهاد ميرزا كه در سال ۱۲۹۲ هـ . ق به حج مشرف شده است، مينويسد: «تعمير بقعه مباركه در بقيع از سلطان محمودخان در سنه يكهزار و دويست و سي و چهار هجري به دست محمدعلي پاشاي مصري و به امر سلطان واقع شده است.»
آنچه ذكر شد سه مورد از تعميرات حرم بقيع كه با تاريخ روشن و مشخصّات عاملان آنها، به دست ما رسيده است، ولي بطور مسلّم تعميرات و اصلاحات به عمل آمده در حرم بقيع، منحصر به موارد ياد شده نبوده، بلكه چنين تعميرات و اصلاحاتي مكرّر، طبق مقتضيات و ايجاب شرايط بدون اين كه تاريخ آنها مشخص و يا در منابع منعكس شود صورت گرفته است؛ چنانچه برخي شواهد تاريخي نييز مؤيد اين مطلب است.
برخي ويژگي هاي حرم مطهر ائمه بقيع:
نكته جالب ويژگيها و خصوصيتهاي حرم شريف است كه نظر بسياري از مورخان را به خود جلب كرده است و به اختصار به اين ويژگيها اشاره ميشود:
1- حرم بقيع هشت ضلعي بوده است:
مرحوم ميرزا حسن فراهاني۱۲ كه در سال ۳ـ۱۳۰۲ هـ . اين حرم شريف را زيارت نموده، به شش ضلعي بودن ساختمان حرم از نظر مهندسي و همچنين به چگونگي داخل و خارج اين گنبد شريف از لحاظ رنگ اشاره نموده و در ضمن معرفي قبور افراد مشهور در بقيع، چنين مي نويسد:«اوّل چهار نفر از ائمه اثني عشر ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ است كه در بقعه بزرگي كه به صورت هشت ضلعي ساخته شده است واقعند و اندرون و گنبد آن سفيد كاري است.»
2- حرم بقيع داراي دو درب بوده است:
بنا به گفته ابن نجار، مدينه شناس معروف (متوفاي ۶۴۷) حرم ائمه بقيع، داراي دو درب كه يكي از آنها هميشه و در تمام اوقات روز، به روي زائرين باز بوده است.
3- محراب حرم بقيع:
يكي ديگر از خصوصيات اين حرم شريف داشتن محراب است. در اين مورد سمهودي مي نويسد: «و رأيت في أعلي محراب هذا المشهد: امر بعمله المنصور المستنصر باللّه.»
4- حرم بقيع خادماني داشته است:
شواهد تاريخي نشانگر اين است كه حرم شريف بقيع نيز مانند ساير حرم ها داراي خادم، كفشدار و زيارتنامه خوان هاي متعدد بوده است.نايب الصدر شيرازي مي گويد: سه شنبه هيجدهم (محرم ۱۳۰۶ هـ .) به عنوان آستان بوسي حضرت مجتبي عليه سلام الله ـ به بقيع رفتم، با اين كه سه ساعت از آفتاب برآمده بود، خدام نيامده بودند. ساعتي در بيرون بقعه، روي زمينِ عرشِ مكين نشسته، دو سودانيه كفشدار صحبتي مي نمودند كه اسامي خدام از اين قرار است: سيد عبدالكريم، سيد جعفر، سيد زين العابدين، سيد احمد من بني الحسن…
5- تزئينات حرم بقيع:
حرم ائمه بقيع، همانند ساير حرم ها، داراي ضريح، روپوش ضريح، چلچراغ، شمعدان و فرش بوده كه در ادامه به آن ها خواهيم پرداخت.
6- حرم بقيع صحن نداشته:
بر خلاف حرم ساير ائمه و بقعه و بارگاهِ بيشترِ امام زادگان كه علاوه بر ساختمان حرم و بقعه، داراي صحن و حياط وگاهي داراي صحن هاي متعدد و وسيع مي باشند. حرم مطهر بقيع، داراي صحن و سرا نبوده است. شاهد بر اين مطلب، اين است كه نه تنها در گفتار هيچ يك از مورّخان و جهانگردان به وجودِ صحن و سرايي براي اين حرمِ شريف، تصريح و يا اشاره اي نگرديده، بلكه در كلمات بعضي از آنان نبودن صحن و سرا در حرم بقيع بوضوح ذكر شده است; از جمله در سفر نامه سيف الدوله كه در سال ۱۲۷۹ هـ . سفر حج نموده، چنين آمده است: و اما بقيع در خارج قلعه مدينه به طرف شرق واقع است، مدفن ائمّه بقيع، بقعه اي دارد بدون صحن.
7- ضريح مطهر ائمه اطهار:
آنچه از تاريخ به دست ميآيد اين است كه قبور ائمه بقيع و جناب عباس از قديمالايام و بلكه پيشتر از قرن هفتم تا زمان تخريب داراي ضريحهاي متعددي بودهاند كه به مناسبت نزديكي و اتصال قبور ائمه (ع) همه آنها در داخل يك ضريح و قبر عباس عمومي پيامبر (ص) به علت فاصله آن با اين قبور داراي ضريح مستقل بوده است. همه مورخان از ظرافت و زيبايي اين ضريحها تعريف و تمجيد كردهاند.
در تاريخ براي اولين بار كه از صندوق قبور ائمه بقيع سخن به ميان آمده به وسيله جهانگرد معروف ابن جبير (متوفاي ۶۱۴ هـ . ق) ميباشد. او ميگويد: «قبرشان بزرگ و از سطح زمين بلندتر و داراي ضريحي از چوب ميباشد كه بديعترين و زيباترين نمونه از نظر فن و هنر است و نقوشي برجسته از جنس مس بر روي آن ترسيم و ميخكوبيهايي به جالبترين شكل در آن تعبيه شده كه نماي آن را هرچه زيباتر و جالبتر نموده است» و عدهاي مورخ ديگر كه شبيه به اين تعابير را به كار بردهاند. از آنجايي كه اين ضريح از نظر ظاهري شبيه ضريح حرم كاظمين (ع) و عبدالعظيم حسني (ع) است و اين ضريحها به دستور مجدالملك ساخته شده است، ميتوان گفت اولين ضريح بقيع نيز به دستور مجدالملك ساخته شده است.
همچنين دو ضريح ديگر نيز براي بقيع ساخته و نصب شده است كه سومين آنها تا زمان تخريب اين حرم پا برجا بوده است. مرحوم سيد محسن ميگويد: «در اصفهان ضريح ديگري از فولاد به صورتي ظريف و زيبا ساخته شد كه در قسمت بالاي آن اسماء حسني با آب طلا و خط زيبا ترسيم شده بود كه با سختي فراواني به جده منتقل و به خاطر ممانعت سران مدينه سه سال متوقف و با پرداخت مبالغ كلاني به مخالفان، در حرم نصب گرديد.»
تخريب حرم ائمه اطهار در بقيع:
در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجري قمري پس از اشغال مكه ، وهابيان به سركردگي عبدالعزيزبن سعود روي به مدينه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر ، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورين عثماني را بيرون كردند و به تخريب قبور ائمه بقيع و ديگر قبور هم چنين قبر ابراهيم فرزند پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضل العباس – عليه السلام – و قبر عبدالله پدر پيامبر و اسماعيل فرزند امام صادق – عليه السلام – و بسياري قبور ديگرپرداختند . ضريح فولادي ائمه بقيع را كه در اصفهان ساخته شده بود و روي قبور حضرات معصومين امام مجتبي ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – عليهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده، بردند.
اما اين اولين حمله آنان به مدينه نبود . آنان در سال ۱۲۲۱ هجري نيز يك بار ديگر به مدينه هجوم برده ، پس از يك سال و نيم محاصره توانسته بودند آن شهر را تصزف كنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشياي گرانبهاي حرم پيامبر – صلي الله عليه و آله و سلم – و تخريب و غارت قبرستان بقيع نمودند . طبق نقل تاريخي آن ها در اين حمله چهل صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و ياقوت گرانبها و حدود يكصد قبضه شمشير با غلاف هاي مطلا به طلاي خالص و تزيين شده به الماس و ياقوت و … به يغما بردند . و اين نيز نخستين حمله آنان به مقدسات اسلامي نبود .
يكي از جهانگردان غربي به نام مستر ريتر كه به فاصله كوتاه از ويراني اين حرم، بقيع را ديده، ويراني آنجا را چنين ترسيم ميكند: «چون وارد بقيع شدم، آنجا را همانند شهري ديدم كه زلزله شديدي به وقوع پيوسته و به ويرانه اي مبدّلش ساخته است؛ زيرا در جاي جاي بقيع بجز قطعات سنگ و كلوخ در هم ريخته و خاك ها و زباله هاي روهم انباشته و تيرهاي چوب كهنه و شيشه هاي درهم شكسته و آجرها و سيمان هاي تكه تكه شده، چيز ديگري نمي توان ديد. فقط در بعضي از رهگذرهاي تنگ اين قبرستان از ميان اين زباله ها راه باريكي براي عابرين باز نموده اند. و اما آنچه در كنار ديوار غربي بقيع ديدم، تلي بود از تيرهاي قديمي و تخته هاي كهنه و سنگ ها و قطعات آهن روي هم انباشته كه اينها بخشي از زباله ها و بقاياي مصالح ساختمان هاي ويران شده اي بود كه در كنار هم انبار شده بود ولي اين ويراني ها و خرابي ها نه در اثر وقوع زلزله و يا حادثه طبيعي، بلكه با عزم و اراده انسان ها به وجود آمده است و همه آن گنبد و بارگاه هاي زيبا و سفيد رنگ كه نشانگر قبور فرزندان وياران پيامبر اسلام بود، با خاك يكسان گرديده است.»
او اضافه مي كند: «چون براي مشاهده بيشترِ اين آثار، كه نشانگر قبور مسلمانان صدر اسلام و تاريخ سازان روزگار است، در ميان سنگ و كلوخ حركت مي كردم. از زبان راهنمايم شنيدم كه از شدت ناراحتي اين جمله ها را آهسته! تكرار مي نمود: "استغفراللّه”، "استغفراللّه”، "لا حول ولا قوّة اِلا باللّه”»