جمعه 10 فروردین 1403
EN

خبرگزاری حج و زیارت آذربایجان شرقی

مشاهده خبر

زیباترین تعابیر درباره تعلم در کلام پیامبر(ص)

حضرت علي(ع) می فرمایند: حكمت گمشده مومن است، پس به دنبالش برويد و لو آنكه آن را در نزد مشركان بيابيد، شما از او شايسته تر و سزاوارتر خواهيد بود.
 چهارده قرن از ظهور اسلام و نزول قرآن مي گذرد. در همه اين چهارده قرن، علم در حال تطور و تكامل و پيشرفت بوده است. مخصوصا در سه چهار قرن اخير ترقي علم به صورت جهش در آمد. در اينكه در اسلام راجع به علم تاكيد و توصيه شده و در كمتر موضوعي و شايد نسبت به هيچ موضوعي اينقدر تو صيه و تاكيد نشده،بحثي نيست.

از قديمي ترين زماني كه كتب اسلامي تدوين شده،در رديف ساير دستورهاي اسلامي از قبيل نماز و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهي از منكر بابي هم تحت عنوان "باب وجوب طلب العلم"باز شده و علم به عنوان يكي از فرايض شناخته شده.

گذشته از آيات قرآن كريم موكدترين و صريحترين توصيه هاي رسول خدا (ص) درباره علم است.اين جمله از مسلمات همه مسلمانهاست كه رسول خدا(ص) فرمود: "طلب العلم فريضه علي كل مسلم" تعلم و دانشجويي بر هر مسلماني فرض واجب است اختصاص به طبقه اي درون طبقه اي، به جنسي دون جنس ندارد.هر كس مسلمان است بايد دنبال علم برود.

همچنین پیامبر اکرم (ص) فرمود: "اطلبوا العلم و لو بالصين" علم را پي جويي كنيد و لو مستلزم اين باشد كه تا چين سفر كنيد؛ يعني علم مكان معين ندارد،هر نقطه جهان كه علم هست برويد و اقتباس كنيد. باز فرمود: "كلمه الحكمه ضاله المومن فحيث وجدها فهو احق بها" سخن علمي و حكيمانه و متقن گمشده مومن است،هر جا آن را بيابيد معطل نمي شود،آن را مال خودش مي داند و بر مي دارد، يعني اهميت نمي دهد كه طرف كيست،مسلمان است يا كافر. همان طوري كه آدمي مال خود را گم كرده در دست هركس ببيند معطل نمي شود و بر مي دارد،مومن نيز علم را مال خود مي داند،در دست هر كه ببيند آن را مي گيرد.

علم فرضيه اي است كه نه از لحاظ متعلم و نه از لحاظ معلم و نه از لحاظ زمان و نه از لحاظ مكان محدوديت ندارد،و اين عاليترين و بالاترين توصيه اي است كه مي توانسته بشود و شده.

چيزي كه هست سخن در يك مطلب ديگر است و آن اينكه منظوراسلام از علم چه علمي است؟ ممكن است كسي بگويد مقصود ازهمه اين تاكيد و توصيه ها علم خود دين است؛يعني همه به اين منظور گفته شده كه مردم به خود دين عالم شوند و اگر از نظر اسلام از علم،علم دين باشد در حقيقت به خودش توصيه كرده و درباره علم به معني اطلاع بر حقايق كائنات و شناختن امور عالم چيزي نگفته و اشكال به حال او باقي مي ماند،زيرا هر مسلكي هر اندازه هم ضد علم باشد و با آگاهي و اطلاع و بالا رفتن سطح فكر و معلومات مردم مخالف باشد با آشنايي با خودش مخالف نيست،بلكه خواهد گفت با من آشنا باشيد و با غير من آشنا نباشيد.پس اگرمنظور اسلام از علم،خصوص علم ديني باشد بايد گفت موافقت اسلام با علم صفر است و نظر اسلام درباره علم منفي است.

براي كسي كه درست با اسلام و منطق اسلام آشنا باشد جاي اين احتمال نيست كه بگويد نظر اسلام درباره علم منحصرا علوم ديني است.اين احتمال فقط از ناحيه طرز عمل در برخی کشورهای اسلامی در قرنهاي اخيركه تدريجا دايره معلومات را كوچكتر كردند و معلومات خود را محدود كردند پيدا شده و الا آنجا كه مي فرمايد حكمت گمشده مومن است پس آن را به چنگ آوريد ولو اينكه بخواهيد از دست مشركان بگيريد، معني ندارد كه خصوص علوم ديني باشد.مشرك را با علوم دين چكار؟

در جمله اطلبوا العلم و لو بالصين، چين به عنوان دورترين نقطه و يا به اعتبار اينكه در آن ايام يكي از مراكزعلم و صنعت جهان بوده ياد شده.قدر مسلم اين است كه چين نه در آن زمان و نه در زمانهاي ديگر مركز علوم ديني نبوده است.

گذشته از همه اينها در متن سخنان رسول اكرم (ص) تقييد و تحديد و تفسير شده كه مقصود چه علمي است اما نه تحت عنوان اينكه فلان علم باشد يا فلان علم،بلكه تحت عنوان علم نافع،علمي كه دانستن آن فايده و اثررا اسلام به رسميت بشناسد يعني آن اثر را اثرخوب و مفيد بداند،آن علم از نظر اسلام خوب و مورد توصيه و تشويق است.

پس حسابش روشن است،بايد ديد اسلام چه چيزرا فايده و چه چيز را ضرر مي داند.هر علمي كه به منظوري از منظورهاي فردي يا اجتماعي اسلام كمك مي دهد و نداستن آن سبب زمين خوردن آن منظور مي گردد،آن علم را اسلام توصيه مي كند و هر علمي كه در منظورهاي اسلامي تاثير ندارد اسلام درباره آن علم نظر خاصي ندارد،و هر علم كه تاثيرسوء دارد با آن مخالف است.

ما شيعه هستيم و ائمه اطهار(ع) را اوصياي پيغمبر اكرم م دانيم.گفتارآنها و سيرت آنها براي ما سند است.همان طوري كه مي دانيم از اواخر قرن اول و اوايل قرن دوم هجري مسلمين با علوم جهان آشنا شدند و انواع علوم را از يونان و هند و ايران ترجمه كردند.و از طرفي مي دانيم ائمه اطهاراز انتقاد و خرده گيري به كارهاي خلفا كوتاهي نمي كردند.كتابهاي ما پر است از اين انتقادها.اگر بنا بود كه نظر اسلام در باره علم نظر منفي و مخالف بود و علم خراب كننده و منهدم كننده دين مي بود،ائمه اطهاراين عمل خلفا را كه دستگاه وسيعي از مترجمين و ناقلين به وجودآورنده بودند و انواع كتب نجومي،منطقي،فلسفي،طبي،حيوان شناسي،ادبي و تاريخي ترجمه شد انتقاد مي كردند،همان طوري كه بعضي كارهاي ديگر خلفا را شديدا مورد انتقاد قرار دادند.اگر بنا به انتقاد مي بود،اين عمل بيش از هر عمل ديگر در ميان عوام تحت عنوان"حسبنا كتاب الله" زمينه انتقاد داشت،ولي در طول صدو شصت سال كه بر اين قضيه گذشت هيچ اثري از انتقاد ديده نمي شود.

 

به نقل از مهر، 

مدیر سایت امتیاز به خبر :

ارسال نظرات

نام
ایمیل

نظرات شما

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.