در روز تولد حضرت ابوجعفر امام محمد تقی علیه السلام، نور الهی در جهان تابیدن گرفت و دیدگان را روشن ساخت. آن امام همام در شب جمعه 19 ماه مبارك رمضان یا 15 این ماه یا روز جمعه 10 رجب در شهر مدینه به دنیا آمد. قولی كه در كتاب مصباح ال...
براساس نصی كه از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و حضرت امیرالمومنین علیه السلام رسیده بود، حضرت امام رضا علیه السلام، فرزند خود را به «جواد، زكی و تقی» ملقب فرمودند. شهرت آن حضرت، به «جواد» بیش از دیگر القاب است.
همچنین در میان شیعه و سنی به «باب المراد» مشهور شده اند، زیرا حاجات مردم را بسیار برآورده می ساختند و كرامتهایی بسیار از ایشان صادر شده است. شخص غمگینی به ایشان پناه نمی برد، مگر آن كه سوز دلش فرو می نشست. كسی به ایشان استغاثه نمی كرد، جز آن كه او را كمك می فرمود و اندوه هیچ غصه داری نبود كه با توجه به ایشان برطرف نشود. حضرت جوادالائمه علیه السلام، فریادرس بی پناهان، باران پربار برای امیدواران، یاری دهنده فریادكنان، امید طالبان و آبی گوارا برای تشنگان می باشند.
فرزندان رضا
شخص غمگینی به ایشان پناه نمی برد، مگر آن كه سوز دلش فرو می نشست. كسی به ایشان استغاثه نمی كرد، جز آن كه او را كمك می فرمود و اندوه هیچ غصه داری نبود كه با توجه به ایشان برطرف نشود. حضرت جوادالائمه علیه السلام، فریادرس بی پناهان، باران پربار برای امیدواران، یاری دهنده فریادكنان، امید طالبان و آبی گوارا برای تشنگان می باشند
به اعتبار این كه كنیه امام محمد بن علی الباقر صلوات الله علیهما، جد اعلای آن حضرت، «ابوجعفر» بود، این محمد بن علی علیهماالسلام را نیز «ابوجعفر» كنیه كردند. این كنیه شریف یك میراث مقدس بود زیرا در میان پسران امام جواد علیه السلام هیچ كدام «جعفر» نام نداشتند. امام نهم علاوه بر لقبهای «جواد» و «تقی»
و «منتخب» و «مرتضی» میان مردم به «ابن الرضا» معروف بود و این عنوان، آن قدر درخشنده و مشهور و محبوب بود كه فرزندان امام جواد علیه السلام را نیز به همین عنوان می شناختند.
مثلا به امام علی النقی علیه السلام عوض آن كه «ابن الجواد» گفته شود «ابن الرضا» گفته می شود و نیز به امام ابومحمد الحسن العسکری علیه السلام نیز لقب «ابن الرضا» داده بودند و عظمت مقام و شعشعه شخصیت علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه آنقدر قوی و محیط و ثابت بود كه نام او را همچون نام رسول اكرم صلی الله علیه و آله در دودمان نبوت برقرار داشت. به همان ترتیب كه به فرزندان رسول الله نسل به نسل «یابن رسول الله» خطاب می دادند، فرزندان امام رضا صلوات الله علیه را هم «ابن الرضا» می خواندند.
نقش انگشتری معنادار
مبارزه سیاسى ائمه علیهم السلام در پاره اى مواضع و اقدامات برجسته و قوى كه با جسارت و جرات فراوان از خود نشان داده اند و داراى جنبه مبارزاتى قوى با دستگاه هاى حاكمه و مراكز سیاسى و عقیدتى آنها بوده است، منحصر نبوده است. بلكه كل حیات ائمه علیهم السلام داراى طبیعت مبارزاتى بوده است، به صورتى كه تمام حركات و كلمات و جهت گیرى هاى آن حضرات و سراپاى روش زندگى آنان، حتى اكل و شرب، مشى و ركوب و رنگ لباسشان و حتى القاب آنان و نقش انگشترى هایشان، معنى دار و پر از پیام بوده است .
علامه جعفر مرتضی عاملی در كتاب خود تحت عنوان : «نقش الخواتیم لدى الائمه علیهم السلام» به برخى از معانى و پیام هایى كه مقصود ائمه علیهم السلام از نقش انگشترى هایشان بوده است اشاره كرده است. تا اینكه به امام جواد علیه السلام رسیده چنین گفته است:
پس از آنكه مامون با اجبار امام رضا علیه السلام به قبول ولایتعهدى و بیعت گرفتن از مردم براى او و سپس تصفیه جسمانى حضرتش با خورانیدن سم به او، توانست مسیر حوادث و امور را به نفع خود و در جهت تثبیت پایه هاى حكومت عباسى تغیر دهد. و بعد از آنكه همه انقلابات را سركوب نمود، و تمامى صداها را خفه كرد و موانع موجود بین خود و پدرزادگان عباسى اش برداشته شد، طبیعى بود كه مامون و عباسیان و یارانشان احساس كنند كه به نهایت آرزوهایشان رسیده و به ارزشمندترین آرمان هایشان كه عبارت بود از محكم ساختن پایه هاى حكومت و سلطنتشان بطورى كه دیگر هیچ نیرویى توان ایستادن در برابر جبروت و سركشى آنان نداشته باشد، دست یافته اند... ، ولى مى بینیم كه بعد از این همه، نقش انگشترى امام جواد علیه السلام در برابر تمامى تصورات آنان قدعلم مى كند و تمامى مظاهر سركشى و ستم آنان را محكوم مى كند، آن نقش این جمله است:
«نِعمَ القادر الله» ؛ چه نیكو توانمندى است خدا!
این جمله پیشتر نقش یكى از انگشترى هاى امیرالمومنین علیه السلام بوده است.
بهار خزان زده!
نقش انگشترى امام جواد علیه السلام در برابر تمامى تصورات آنان قدعلم مى كند و تمامى مظاهر سركشى و ستم آنان را محكوم مى كند، آن نقش این جمله است: «نِعمَ القادر الله» ؛ چه نیكو توانمندى است خدا!
شیخ مفید، عمر
معصوم یازدهم امام محمد تقی علیه السلام را ۲۵ سال و اندی می داند. از این مدت، وی هشت یا هفت سال و چهار ماه و دو روز با پدرش، و ۱۷ یا ۱۸ سال، بیست روز كمتر، پس از پدرش زیست. كه این همان مدت امامت و خلافت آن حضرت به شمار می رود و مصادف با دوران پادشاهی مامون است.
امام جواد علیه السلام پس از آنکه با ام فضل دختر مامون عروسی كرد از بغداد به مدینه بازگشت و تا سال ۲۲۰ در مدینه اقامت داشت. ابواسحاق ابراهیم معتصم كه پس از مامون بر سریر خلافت استقرار یافت از آنجایی كه امام جواد علیه السلام را داماد مامون و محل احترام و تعظیم ملت اسلام یافته بود، ترسید كه مبادا در سایه شخصیت و محبوبیت او توطئه ای بر ضد حكومت مركزی صورت گیرد. بنابراین در ۲۸ ماه محرم سالِ هجرتِ امام، آن حضرت را محترمانه از مدینه به بغداد فراخواند تا تحت نظر مستقیم او بسر ببرد. حضرت ابوجعفر علیه السلام از ۲۸ محرم تا ماه ذی القعدهی آن سال در بغداد بسر برد اما خلاف عهد مامون با دربار سلطنتی معتصم آمد و رفتی نداشت. امام این مدت را در بغداد گذرانید تا در آخرین روز ماه ذی القعده سال ۲۲۰ در سن ۲۵ سالگی مسموم و به شهادت رسید.
امام جواد علیه السلام دو پسر و دو دختر از خود به جای گذاشت. پسرانش: امام ابوالحسن ثالث علی النقی صلوات الله علیه كه امام دهم امامیه است. و موسی بن محمد که احتمالا همین موسی مبرقع می باشد كه در قم مدفون است. و فاطمه و امامیه نیز دو دختر آن حضرت می باشند.
سرانجام جنازه پاک و مطهر امام گرامی و جوان شیعه را در مقابر قریش پشت تربت جدش موسی بن جعفر صلوات الله علیهما كه امروز به «كاظمین» مشهور است به خاك سپردند.
منابع:
- کتاب «زندگانى سیاسى امام جواد علیه السلام»، ترجمه «الحیاة السیاسیة لإمام الجواد علیه السلام»، سید جعفر مرتضی عاملی، مترجم: سید محمد حسینى.
- کتاب «نگاهی گذرا بر زندگانی امام جواد علیه السلام»، ترجمه «الامام الجواد علیه السلام»، عبدالرزاق موسوی مقرم، مترجم: پرویز لولاور.
- کتاب «معصومین چهارده گانه علیهم السلام»، جواد فاضل.
- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
به نقل از : جهان