گذری بر زندگی خورشید جماران از طلوع تا غروب
- 16 خرداد 1394
- 08:42
- عمومی
- 0 دیدگاه
-
14 خرداد سالگرد بزرگداشت حضرت امام خمینی(ره)، امامی که روح خدا بود در کالبد زمان، در این نوشتار گذری اجمالی بر زندگی حضرت امام سید روح الله مصطفوی خمینی(رضوان الله تعالی علیه) خورشید جماران از طلوع تا غروب خواهیم داشت.
26 سال پیش زمانی که وصیت نامه الهی سیاسی امام خمینی (ره) ورق زده شد، کسی تصور نمی کرد که روح خدا، خمینی بت شکن، در آن بنویسد، با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خدای رحمان و رحیم میخواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهی ها و قصور و تقصیرها بپذیرند و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سدّ آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند و الله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است.
زندگی سراسر پندآموز این اسوه تاریخ و خورشید روشن و نورانی حسینه جماران در کنار اندیشه های ژرف ایشان برای همه نسل های حال و آینده رهگشا خواهد بود و امام راحل با این اندیشه و 87 سال زندگی پربارش در آن روزهای پرآشوب تاکید کرد «با دلی آرام» و «امیدوار به فضل خدا» راهی دیار باقی می شود.
در مدت 26 سال پس از رحلت آن امام دلها، روش های زندگی بنیانگذار جمهوری اسلامی کمتر مورد توجه قرار گرفت و بیشتر توجه به اندیشه های آن بزرگوار اختصاص داشت.
خبرنگار اجتماعی ایرنا، مستقر در بیت نورانی و حسینه مقدس جماران در آستانه بیست و ششمین سالگرد بزرگداشت حضرت امام خمینی (س) که با میلاد قطب عالم امکان حضرت ولی عصر (عج) مقارن شده است، به واکاوی زندگی آن بزرگوار پرداخته است.
**کودکی و نوجوانی حضرت امام سید روح الله مصطفوی خمینی
بیستم جمادی الثانی سال 1320 هجری قمری مطابق با اول مهر سال 1281هجری شمسی و 21 سپتامبر سال 1902میلادی در شهرستان خمین استان مرکزی در خانواده ای اهل علم و جهاد و در خانواده ای از سلاله حضرت زهرای اطهر(س)، فرزندی بدنیا آمد که نام 'روح الله' بر آن نهاده شد.
او وارث سجایای آباء و اجدادی بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم و کسب معارف الهی کوشیده بودند.
مرحوم آیت الله سید 'مصطفی موسوی' پدر امام (ره) پس از آنکه سالیانی چند در نجف اشرف، علوم و معارف اسلامی را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نایل شده بود، به ایران بازگشت و در خمین ملجای مردم و هادی آنان در امور دینی بود.
پنج ماه از ولادت 'سید روح الله' نگذشته بود که طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت ندای حق طلبی 'پدر' را که در برابر زورگویی های طاغوت به مقاومت برخاسته بود، با گلوله پاسخ گفتند و در مسیر خمین به اراک، وی را به شهادت رساندند.
بستگان شهید 'سید مصطفی موسوی' برای اجرای حکم الهی قصاص به تهران رهسپار شدند و به اجرای عدالت اصرار ورزیدند، تا قاتل قصاص شود.
بدین ترتیب، امام خمینی(س) از اوان کودکی با رنج یتیمی آشنا و مفهوم شهادت را نیز آموخت.
بانو 'هاجر' مادر مومنه ای که از خاندان علم و تقوا و از نوادگان مرحوم آیت الله خوانساری بود، سرپرستی دوران کودکی و نوجوانی امام(س) را به عهده داشت. ایشان تا 15 سالگی نیز از شجاعت 'صاحبه خانم' عمه خود نیز بهره برد. امام روح الله (ره) 15 ساله بود که مادر و عمه را نیز از دست دادند.
**هجرت به قم، تحصیل دروس تکمیلی و تدریس علوم اسلامی
حضرت امام سید روح الله مصطفوی خمینی(ره) در 15 سالگی رهسپار حوزه علمیه قم شد و بسرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را نزد اساتید حوزه قم سپری کرد.
ایشان مباحث کتاب 'مطول'، در علم معانی و بیان را نزد مرحوم آقا میرزا'محمد علی ادیب تهرانی' آموخت و دروس سطح را نزد مرحوم آیت الله سید 'محمد تقی خوانساری' گذراند.
وی همچنین از مرحوم آیت الله سید'علی یثربی کاشانی' بهره جست و دروس فقه و اصول را نزد زعیم حوزه علمیه قم آیت الله العظمی حاج شیخ 'عبدالکریم حائری یزدی' آموخت.
حضرت امام خمینی(ره) در سال های طولانی حضور در حوزه علمیه قم به تدریس چندین دوره فقه، اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق اسلامی در مدرسه فیضیه، مسجد اعظم، مسجد محمدیه، مدرسه حاج ملاصادق و مسجد سلماسی پرداخت و در حوزه علمیه نجف اشرف نیز قریب 14 سال در مسجد شیخ اعظم انصاری معارف اهل بیت و فقه را در عالی ترین سطوح تدریس کرد و در نجف بود که برای نخستین بار مبانی نظری حکومت اسلامی را در سلسله درس های ولایت فقیه بازگو کرد.
به گفته شاگردان ایشان، درس امام خمینی(ره) از معتبرترین کانون های درسی حوزه بود و در برخی از دوره ها و سال های تدریس در حوزه علمیه قم، شاگردان حاضر در محضر استاد به هزار و 200 نفر می رسید که در میان آنان ده ها تن از مجتهدین مسلم و شناخته شده نیز بودند و از مکتب فقه و اصول امام خمینی (ره) بهره بردند.
از برکات سال های تدریس امام خمینی (ره) تربیت صدها و بلکه به اعتبارمدت طولانی تدریس، هزاران عالم و فرزانه ای بود که هر یک از آنها روشنی بخش حوزه های دینی شدند و مجتهدان، فقها و عرفای برجسته و مطرح امروز حوزه علمیه قم و دیگر مراکز دینی در زمزه شاگردان مکتب آن امام هستند.
متفکرانی چون علامه شهید استاد مرتضی مطهری و شهید مظلوم محمدحسینی بهشتی، افتخارشان این بود که سال ها از محضر آن عارف، فیض بردند.
**امام خمینی (ره ) در سنگر مبارزه و قیام
روحیه مبارزه و جهاد در راه خدا ریشه در بینش اعتقادی، تربیت، محیط خانوادگی و شرایط سیاسی و اجتماعی طول دوران زندگی آن حضرت داشت. مبارزات ایشان از آغاز نوجوانی آغاز و سیر تکاملی آن به موازات تکامل ابعاد روحی و علمی ایشان از یکسو و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی ایران و جوامع اسلامی از سوی دیگر در اشکال مختلف ادامه یافت.
در سال 1340 و 1341 ماجرای انجمن های ایالتی و ولایتی فرصتی پدید آورد تا ایشان در رهبریت قیام و روحانیت ایفای نقش کند و قیام سراسری روحانیت و ملت ایران در 15 خرداد سال 1342با دو ویژگی برجسته یعنی رهبری واحد امام خمینی (ره ) و اسلامی بودن انگیزه ها، شعارها و هدفها، سرآغازی شد بر فصل نوین مبارزات ملت ایران که بعدها تحت نام انقلاب اسلامی در جهان شناخته و معرفی شد.
در چنین شرایطی روحانیت ایران که پس از وقایع نهضت مشروطیت در تنگنای هجوم بی وقفه دولتهای وقت و عمال انگلیسی و دشمنی های غرب باختگان روشنفکرماب قرار داشت، برای دفاع از اسلام و حفظ موجودیت خویش به تکاپو افتاد.
آیت الله العظمی حاج شیخ 'عبدالکریم حائری' به دعوت علمای وقت قم از اراک به این شهر هجرت کرد و اندکی پس از آن امام خمینی (ره) که با بهره گیری از استعداد فوق العاده، دروس مقدماتی و سطح حوزه علمیه را در خمین و اراک با سرعت به پایان رسانده بود به قم هجرت کرد و عملا در تحکیم موقعیت حوزه نو تاسیس قم مشارکت فعال داشت.
زمان چندانی نگذشت که امام در اعداد فضلای برجسته این حوزه در عرفان، فلسفه، فقه و اصول شناخته شد.
پس از رحلت آیه الله العظمی حائری در دهم بهمن سال 1315 هجری شمسی که حوزه علمیه قم با خطر انحلال روبرو شد، علمای متعدد به چاره جویی برخاستند.
مدت هشت سال سرپرستی حوزه علمیه قم را آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری برعهده گرفتند.
در این فاصله و بخصوص پس از سقوط رضاخان، شرایط برای تحقق مرجعیت عظما فراهم شد.
آیت الله العظمی بروجردی شخصیت علمی برجسته ای بود که می توانست جانشین مناسبی برای مرحوم آیت الله حائری و حفظ کیان حوزه باشد.
امام خمینی (ره) که با دقت شرایط سیاسی جامعه و وضعیت حوزه ها را زیر نظر داشت، دریافت که تنها نقطه امید به رهایی و نجات از شرایط ذلت باری که پس از شکست مشروطیت و به خصوص پس از روی کار آمدن رضاخان پدید آمده است، بیداری حوزه های علمیه و پیش از آن تضمین حیات حوزه و ارتباط معنوی مردم با روحانیت است.
امام خمینی (ره) در تعقیب هدف های ارزشمند خود در سال 1328هجری شمسی طرح اصلاح ساختار حوزه علمیه را با همکاری آیت الله مرتضی حائری تهیه کرد و به آیت الله بروجردی پیشنهاد کرد که این طرح از سوی شاگردان امام (س) و طلاب روشن ضمیر حوزه مورد استقبال و حمایت قرار گرفت.
اما، در آن سو، رژیم در محاسبات خود اشتباه کرد و لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را که به موجب آن شرط مسلمان بودن، سوگند به قرآن کریم و مرد بودن انتخاب کنندگان و نامزدها تغییر می یافت در 16 مهر 1341هجری شمسی به تصویب کابینه اسدالله اعلم رساند.
نقش حضرت امام(ره) در روشن ساختن اهداف واقعی رژیم شاه و گوشزد کردن رسالت خطیرعلما و حوزه های علمیه در این شرایط بسیار موثر و کارساز بود.
بدین ترتیب ماجرای انجمن های ایالتی و ولایتی، تجربه ای پیروز و گرانقدر برای ملت ایران به ویژه از آن جهت که در این تجربه، ویژگی های شخصیتی را شناختند که از هر جهت برای رهبری امت اسلام شایسته بود.
امام خمینی (ره) در اجتماع مردم، بی پروا از شخصیت شاه به عنوان عامل اصلی جنایات و هم پیمان با اسراییل یاد کرد و مردم را به قیام فرا خواند.
** اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم
امام خمینی(س) که به دقت تحولات جاری جهان و ایران را زیر نظر داشت از فرصت به دست آمده، نهایت بهره برداری را کرد. ایشان در مرداد سال 1356 در پیامی اعلام کرد، اکنون به واسطه اوضاع داخلی و خارجی و انعکاس جنایات رژیم در مجامع و مطبوعات خارجی فرصتی است که باید مجامع علمی و فرهنگی و رجال وطن خواه ودانشجویان خارج و داخل و انجمن های اسلامی در هر جایی بی درنگ از آن استفاده کنند و بی پرده بپاخیزند.
شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی در اول آبان سال 1356 و مراسم پرشکوهی که در ایران برگزار شد، نقطه آغازی بر خیزش دوباره حوزه های علمیه و قیام جامعه مذهبی ایران بود.
امام خمینی(ره) در همان زمان به گونه ای شگفت این واقعه را از الطاف خفیه الهی نامید و رژیم شاه متعاقبا با درج مقاله ای توهین آمیز علیه امام (ره) در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت.
اعتراض به این مقاله منجر به قیام 19 دی 1356در قم شد که در آن جمعی از طلاب انقلابی به خاک و خون کشیده شدند. شاه به رغم دست زدن به کشتارهای جمعی نتوانست، شعله های افروخته شده را خاموش کند.
**هجرت امام خمینی از عراق به پاریس
وزیران خارجه وقت ایران و عراق در دیداری که در نیویورک داشتند تصمیم به اخراج امام خمینی (ره) از عراق گرفتند. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف به وسیله قوای بعثی محاصره شد که انعکاس این خبر با خشم گسترده مسلمانان در ایران، عراق و دیگر کشورها مواجه شد.
روز 12 مهر ماه همان سال، امام خمینی (ره) نجف را به قصد مرز کویت ترک کرد، اما دولت کویت با اشاره رژیم ایران از ورود امام (ره) به این کشور جلوگیری کرد که در این هنگام امام پس از مشورت با فرزندشان حجت الاسلام حاج سید احمدخمینی، تصمیم به هجرت به پاریس گرفتند.
روز 14 مهر، امام (ره) وارد پاریس شدند و دو روز بعد در منزل یکی از ایرانیان در نوفل لوشاتو واقع در حومه پاریس مستقر شدند.
مامورین کاخ الیزه، نظر رییس جمهوری فرانسه را مبنی بر اجتناب از هرگونه فعالیت سیاسی به امام(ره) ابلاغ کردند و ایشان نیز در واکنشی تند تصریح کرد که این گونه محدودیت ها خلاف ادعای دمکراسی است و اگر او ناگزیر شود تا از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور برود، باز دست از هدف هایش نخواهد کشید.
امام خمینی (ره) در دی ماه 1357شورای انقلاب را تشکیل داد. شاه نیز پس از تشکیل شورای سلطنت و اخذ رای اعتماد برای کابینه بختیار در روز 26 دی 1357 از کشور فرار کرد.
**بازگشت امام خمینی به ایران پس از 14 سال تبعید
اوایل بهمن 1357 خبر تصمیم امام (ره) برای بازگشت به کشور منتشر شد. هر فردی که این خبر را شنید، اشک شوق ریخت. مردم 14 سال انتظار کشیده بودند.
مردم و دوستان امام (ره) پس از شنیدن این خبر، نگران جان ایشان بودند، چرا که هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حکومت نظامی برقرار بود.
امام خمینی(ره) تصمیم خود را گرفته بود و در پیام هایی به مردم ایران گفته بود که می خواهد در این روزها سرنوشت ساز و خطیر در کنار مردم باشد.
دولت بختیار با هماهنگی ژنرال هایزر فرودگاه های کشور را به روی پروازهای خارجی بست، دولت بختیار پس از چند روز تاب مقاومت نیاورد و ناگزیر از پذیرفتن خواست ملت شد.
سرانجام امام خمینی (ره) ساعت 9 صبح 12 بهمن 1357پس از 14 سال دوری از وطن به میهن بازگشت.
استقبال مردم از مولای خود بی سابقه و غیرقابل انکار بود و خبرگزاری های غربی ناگزیر به اعتراف شدند و مستقبلین را چهار تا شش میلیون نفر برآورد کردند.
امام خمینی (ره)، آسمانی ترین خورشید جمران در طول زندگی پر ثمر و شریف خود در سرنگونی نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی،تشکیل جمهوری اسلامی ایران، انقلاب دوم یعنی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران، جنگ تحمیلی رژیم بعثی صدام علیه ملت ایران، پیش بینی فروپاشی قطب مارکسیستی جهان در پیامی به گورباچف و دفاع از پیامبر اسلام (ص) و ارزشهای دینی و رویارویی با غرب نقشی مهم، حائز اهمیت و راهبردی داشتند.
** وصال یار، فراق یاران
امام خمینی (ره) در وصیت نامه خود خطاب به ملت ایران می نویسد، وصیت من به همه آن است که با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و خودکفایی و استقلال، با همۀ ابعادش به پیش، و بیتردید دست خدا با شما است، اگر شما در خدمت او باشید و برای ترقی و تعالی کشور اسلامی به روح تعاون ادامه دهید.
اینجانب با آنچه در ملت عزیز از بیداری و هوشیاری و تعهد و فداکاری و روح مقاومت و صلابت در راه حق میبینم و امید آن دارم که به فضل خداوند متعال این معانی انسانی به اعقاب ملت منتقل شود و نسلاً بعد نسل بر آن افزوده گردد.
اینک ملت ایران در آستانه فرا رسیدن سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی آماده تجدید عهد و پیمان با عزیزی خواهند شد که همه عمر با برکتش برای جلب رضای خدای متعال صرف شد و قامتش جز در برابر او، در مقابل هیچ قدرتی خم نشد و چشمانش نیز جز برای رضای او، گریه نکرد.
سروده های عارفانه این پیرفرزانه همه حاکی از درد فراق و بیان عطش لحظه وصال بود.
ساعت 22 و 20 دقیقه 13 خرداد ماه سال 1368 لحظه وصال ملت بود. وقتی خبر رحلت امام (ره ) منتشر شد، گویی زلزله ای عظیم رخ داد، بغضها ترکید و سراسر ایران و همه کانون هایی که در جهان با نام و پیام امام خمینی (ره)آشنا بودند، یکپارچه گریستند و بر سر و سینه زدند.
اکنون نیز پس از گذشت 26 سال از آن واقعه، هیچ قلم و بیانی قادر نیست، ابعاد حادثه و امواج احساسات غیر قابل کنترل مردم را در آن روزها توصیف کند.
مردم ایران و مسلمانان انقلابی حق داشتند این چنین ضجه کنند و صحنه هایی پدید آورند که در تاریخ نمونه ای بدین حجم و عظمت برای آن سراغ نداریم.
آنان کسی را از دست داده بودند که عزت پایمال شده آنان را بازگردانده بود، دست شاهان ستمگر و دستهای غارتگران آمریکایی و غربی را از سرزمین شان کوتاه کرده بود، اسلام را احیا کرده بود، مسلمین را عزت بخشیده بود، جمهوری اسلامی را به پا کرده بود، رو در روی همه قدرتهای دنیا ایستاده بود و 10 سال در برابر صدها توطئه براندازی و طـرح کودتا و آشوب و فتنه داخلی و خارجی مقاومت کرده بود و هشت سال دفاعی را فرماندهی کرده بود.
شاید کسانی که قادر به درک این مفاهیم نیستند، اگر حالات مردم را در فیلم های مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر مطهر امام خمینی(ره) مشاهده کنند و خبر مرگ دهها تن که در مقابل سنگینی این حادثه تاب تحمل نیاورده و قلبشان از کار ایستاده بود را بشنوند و پیکرهایی که یکی پس از دیگری از شدت تاثر بیهوش به روی دستها در امواج جمعیت به سوی درمانگاه ها روانه می شدند، در فیلمها و عکسها ببینند، در تفسیر این واقعیتها درمانده شوند.
اما آنان که عشق را می شناسند و تجربه کرده اند، مشکلی نخواهند داشت،حقیقتا مردم ایران عاشق امام خمینی (ره) بودند و چه شعار زیبا و گویایی در سالگرد رحلتش انتخاب کرده بودند که عشق به خمینی عشق به همه خوبیهاست.
یک روز دیگر سالروز آن روز تاریخی و بزرگ است، روزی که هیچ قلمی توان توصیف آن را ندارد و زبان از بیان آنچه در آن روز رخ داد عاجز است.
ملت ایران بار دیگر همچون احساسی که در آن روزها داشتند، به مرقد مطهر مولای خود می روند تا بار دیگر با وی پیمان ببندند که به عهد و پیمان خود با او استوار و پابرجا ایستاده اند.