دوشنبه 05 آذر 1403
EN

خبرگزاری حج و زیارت آذربایجان شرقی

مشاهده خبر

تحولات و نيازهاي جهان اسلام

تحولات و نيازهاي جهان اسلام
با نگاهي به تحولات جهان اسلام در دهه هاي اخير، يكي از نقاط ضعف جامعه اسلامي، عدم شناخت كافي و بهره گيري مناسب از پتانسيل هاي جهان اسلام است. طي گفت‌وگويي با محمدصادق كوشكي استاد دانشگاه تهران و تحليل‌گر مسائل جهان اسلام ...

ضرورت شناخت جهان اسلام در عصر حاضر چيست؟

قبل از اينكه به ضرورت شناخت اسلام بپردازيم بايد ببينيم كه اصلا خود جهان اسلام چه هست تا به ضرورت شناخت آن بپردازيم، چون شناخت خود جهان اسلام به ما كمك مي‌كند تا آن ضرورت آشكار شود. يك تعريف رايج از جهان اسلام جوامعي است كه در آنها مسلمانان اكثريت دارند يا اقليت‌هاي قابل توجهي را شكل مي‌دهند؛ مانند كشورهايي كه عضو كنفرانس اسلامي هستند.

اين تعريف خيلي رايج و بين‌المللي از جهان اسلام است اما تعريف قانع‌كننده و كافي‌اي نيست؛ به خاطر اينكه اين كشورها بخش اعظم حكومت‌هاي آنها روش‌ها و ساختارهايي مغاير با روش و ساختارهاي مورد نظر اسلام دارند و عملا در بسياري از اين كشورها حكومت‌هايي حاكم هستند و ارزش‌هايي حكومت مي‌كنند كه اين حكومت‌ها، ارزش‌ها و هنجارها در مخالفت كامل و جدي با ارزش‌ها و هنجارهاي اسلامي هستند.

از سوي ديگر ما شاهد رشد كيفي اسلام در سرزمين‌هايي هستيم كه آنها هيچ‌وقت در حوزه عادي جهان اسلام شناخته نمي‌شوند؛ مثلا ما در اروپا و آمريكاي شمالي و حتي آمريكاي لاتين شاهد گسترش اسلام هستيم؛ آن هم اسلام با كيفيت تحقيقي و گزينشي و علي‌رغم انبوه تبليغات ضداسلامي ما شاهد گرايش روزافزون مردم به اسلام در اين كشورها هستيم و البته در شرايط فعلي هيچ‌كس اروپا، آمريكاي شمالي و حتي آمريكاي لاتين را حوزه جهان اسلام معرفي نمي‌كند؛ اما جمعيت مسلمانان اين كشورها و جوامع در حدي از كيفيت هستند كه به طور جدي قابل اعتنايند. به همين خاطر لازم است كه تعريف جديدي را از جهان اسلام ارائه بدهيم. شايد تعريفي كه اقبال لاهوري داده باشد، تعريف قانع‌كننده‌اي از اسلام باشد كه در شعر خود مي‌گويد: «مرز ما از هندو روم و شام نيست / مرز و بوم ما به جز اسلام نيست.»

در انديشه حضرت امام (ره) هر جايي كه تفكر اسلام ناب حضور داشته باشد- ولو در حد يك نفر- آن حد تفكر، حد تفكري جهان اسلام است. يعني ما جهان اسلام را نبايد به جغرافيا محدود كنيم؛ جهان اسلام يك گستره فكري است كه امروز خوشبختانه همه جهان را دربرگرفته و درواقع اين گستره جغرافياي تفكر است كه حد جهان اسلام را تعيين مي‌كند حال اگر اين را بشناسيم.

جزئي از اين جغرافياي فكري بزرگ هستيم و طبيعي است كه ما به عنوان يك جزء اگر كل مجموعه را بتوانيم خوب بشناسيم آن‌وقت مي‌توانيم به قدرت واقعي خودمان پي ببريم؛ همچنين به توانمندي‌هاي واقعي خودمان و به آنچه كه هستيم برسيم؛ چون امروز جهان اسلام آنچه كه هست، نيست. آنچه كه مي‌تواند باشد، نيست. اين شناخت كمك مي‌كند كه جمهوري اسلامي به عنوان پرچمدار بازگشت به دين و نظام ديني در دنياي معاصر پيشگام باشد؛ براي اينكه هويت واقعي جهان اسلام را احيا كند و اين هويت را به آن برگرداند.

*تفاوت دغدغه‌مندي جامعه ايراني از ابتداي انقلاب تا حال حاضر نسبت به جهان اسلام چگونه بوده است؟

ببينيد، دغدغه‌مندي مردم نسبت به جهان اسلام پس از انقلاب تابع دغدغه‌مندي مسؤولان نسبت به مساله جهان اسلام بوده است؛ يعني به هر ميزان كه مسؤولان نظام به طور جدي و واقعي نسبت به جهان اسلام و تحولات، مشكلات و موفقيت‌هاي آن واكنش نشان دادند، حساسيت نشان دادند و عمل كردند مردم هم در همان مسير جدي بودند. ببينيد، ۳۱ سال پيش حضرت امام (ره) بحث روز قدس را مطرح مي‌كنند مردم هنوز بر پيمان خودشان هستند چون امام (ره) در مسير بناگذاري روز قدس و تعبير روز قدس به روز اسلام و روز جهان اسلام جدي بود و مردم هم هر ساله واكنش نشان مي‌دهند و به طور جدي بر سر پيمان خودشان با امام (ره) هستند. حال نكته اينجاست كه اگر بقيه مسؤولان، عمدتا مسؤولان و سران سه قوه و مديران اجرايي، مديران فرهنگي مخصوصا مسؤولان رسانه‌ها درك جدي‌اي از جهان اسلام داشته باشند، جهان اسلام را بشناسند و لزوم رابطه ما با جهان اسلام را به خوبي فهميده و تبيين كرده باشند به همان ميزان مردم ما واكنش‌هاي مثبت نشان خواهند داد.

*تعاملات انقلاب و جمهوري اسلامي ايران در دهه‌هاي اخير با مسائل جهان اسلام چگونه بوده است؟

انقلاب اسلامي كاملا يك حركت فكري است و به هيچ عنوان محدود به هيچ مرزي نيست و الان سراسر جهان را حوزه استحفاظي خودش قرار داده شما الان به هر گوشه از جهان برويد انقلاب اسلامي تفكرش مخاطب دارد و مخاطبين جمهوري اسلامي براساس تفكر انقلاب در حال طي راه خود هستند. آنها نه وابسته به جمهوري اسلامي‌اند نه در انتظار جمهوري اسلامي. جمهوري اسلامي يكي از مصاديقي است كه انقلاب اسلامي بنا داشته و بنا دارد كه در مسير تبديل جهان فعلي به يك جهان مستعد ظهور فراهم بكند و به همين خاطر انقلاب اسلامي نه محدود به ايران است و نه وابسته به ايران و نه وابسته به مسؤولان ايران. راه خود را طي مي‌كند و يك تفكر است و اين تفكر را نمي‌شود محدود كرد يا تخريب سانسورش كرد. و اين تفكر مخاطبين خودش را دارد و هر روز مخاطبين كيفي‌تر و افزون‌تري پيدا مي‌كند.

*پيگيري تحولات جهان اسلام در كشورهاي اسلامي چگونه بوده و كدام كشورها در جايگاه رفيع‌تري قرار دارند؟

اگر منظور حكومت‌ها باشند هيچ‌كدام از حكومت‌ها دغدغه‌هاي جهان اسلام را نداشته و ندارند اما اگر نگاه كنيد گروه‌ها، جريانات و تشكل‌هاي غيردولتي در خيلي از كشورها اين حركت را شروع كرده‌اند و اختصاص به يك كشور ندارد. ماجرايي كه درخصوص شكستن محاصره غزه رخ داد نشان داد كه در اروپا و در بسياري از نقاط جهان تشكل‌هاي مردمي، جريانات خودجوش و حتي افراد و شخصيت‌ها پيشگام هستند و نسبت به جهان اسلام دغدغه دارند يا از آن مهم‌تر وقتي اهانتي صورت مي‌گيرد به حضرت رسول (ص) بدون هيچ‌گونه هماهنگي قبلي و بدون هيچ‌گونه مديريت مركزي، مسلمين در گوشه گوشه دنيا از خود ايالات متحده گرفته تا جزاير جنوب شرق آسيا در يك پروسه در طول يك هفته واكنش مستحكمي به اين حركت اهانت‌آميز نشان مي‌دهند. بدون يك مديريت رسانه‌اي متمركز و برنامه‌ريزي قبلي حساسيت‌ها در هر جامعه و در هر كشوري هست؛ ممكن است در تعداد تفاوت كند اما اين‌گونه نيست كه بگوييم در فلان كشور حساسيت بيشتر است و در فلان كشور كمتر. البته يك نكته وجود دارد؛ اينكه بعضي از جاها خودشان كانون تحولات هستند و اين كانون‌ها طبيعتا سهم بيشتري دارند. به طور مثال فلسطين به عنوان محور تحولات جهان اسلام؛ سپس طبيعي است كه احساسيت‌هاي خاصي در آنجا وجود داشته باشد. يا لبنان به خاطر اينكه سنگر اول مبارزه با رژيم صهيونيستي است اما همه جاي جهان مسلمانان به اين حركت پيوستند و محدوده جغرافياي خاصي وجود ندارد.

* دشمن در جنگ نرم خود با جهان اسلام و مسائلي مانند اسلام‌هراسي چقدر موفق بوده است؟

چند تا حركت متفاوت انجام دادند. غربي‌ها به خاطر اينكه درك كرده‌اند اسلام يك موج قدرتمند فكري ايجاد مي‌كند كه بدون درگيري فيزيكي قادر خواهد بود تفكرات بنيادين غرب را به چالش عميق بكشد و آن را شكست بدهد، از ابتداي پيروزي انقلاب حركت خود را براي مقابله با امواج اسلام‌گرايي در جهان آغاز كردند.

گام اول اين بود كه اسلام را نوعي واپس‌گرايي معرفي كنند؛ چيزي كه خودشان فاندامنتاليزم تعبير مي‌كردند. گام بعدي آنها ساختن چهره‌‌اي خشن از اسلام‌گرايي بود؛ با ساختن معادل‌هاي تقلبي از حركت اسلام‌خواهي با عنوان القاعده يا طالبان.

دقيقا تولد القاعده و طالبان تلاش سرويس‌هاي اطلاعاتي غرب است كه تخريب‌كننده چهره اسلام بوده. در گام بعدي فايده‌اي كه براي آنها داشت اين بود كه نيروهاي اصيل به جاي آنكه جذب جريان اصيل شوند جذب سيستم القاعده شدند. و هرز رفتند گام بعدي در تداوم آن دو حركتي كه گفتيم بحث اسلام و فوبيا و اسلام‌هراسي و مساوي قرار دادن اسلام بود با ترورهاي كور، خشونت بي‌منطق و مانند عواملي در متروي لندن انجام دادند يا آنچه در تئاتر مسكو رخ داد و همين طور در اسپانيا، همه اين حركت‌ها صورت گرفت اما جالب اينجاست كه اين حركت‌ها نه تنها موج اسلام‌گرايي را كند نكرد بلكه سرعت آن را افزايش داد و در قضيه ۱۱سپتامبر به عنوان نمونه كه جورج بوش بحث جنگ صليبي را مطرح مي‌كند- يعني جنگ اسلام و مسيحيت- و از طرف مسيحيت به اسلام اعلام نبرد مي‌كند، البته مصداق اسلام را ملاعمر بن لادن معرفي مي‌كند و خودش را مصداق مسيحيت. با اين حال كه سعي مي‌شود تصوير بدي از اسلام مطرح شود اما در خود ايالت متحده گرايش به اسلام و اسلام اختياري و تحقيقي بسيار بالا مي‌رود. واقعيت اين است كه عرض كردم اسلام يك تفكر است و نمي‌شود جلوي آن را گرفت. خيلي تلاش كردند، خيلي برنامه‌ريزي كردند ولي نتوانسته موج اسلام‌گرايي را حتي در پايتخت‌هاي اروپايي كاهش بدهند.

* چه راهكارهايي را براي بهبود وضعيت جهان اسلام پيشنهاد مي‌دهيد؟

مهم‌ترين چيزي كه جهان اسلام از آن رنج مي‌برد عدم درك دقيق از هويت خودش است؛ عدم شناخت دقيق هويت خودش و بهترين كاري كه مي‌شود براي جهان اسلام انجام داد اين است كه اين هويت خودش را پيدا و احيا كند. اگر اين هويت‌يابي صورت بگيرد آن وقت جهان اسلام مي‌تواند به تمام توانمندي‌ها و شان و مقام خود دست پيدا كند.

مصاديق جهان اسلام بايد به اين درك مشترك برسند كه كي هستند؟ و با هم چه ارتباطي دارند؟ تفكر محوري آنها چيست؟ آن وقت مشكلي باقي نمي‌ماند و مي‌توان همه مشكلات را حل كرد.
امتیاز به خبر :